گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

نشایدم چو دل از مهر یار برگیرم

ضرورتست کز اینجا ره سفر گیرم

بچشم من شده شیراز تر چون کنعان

بشیر کو که زیوسف از او خبر گیرم

زدیده خواست سپردل بدفع تیر نظر

کجا مجال که در پیش او سپر گیرم

در آسمان محبت بسیر چون زحلم

نه تیر کز نظری صاحب دگر دارم

ببامم ار گذرد برق در شبان فراق

شوم چو شعله ی و دامن شرر گیرم

بدست مردم چشمت مژه چو نشتر داد

بیا که من رگ جان پیش نیشتر گیرم

وجود من چو بود بیدبن در این بستان

بگو چه میوه از این نخل بی ثمر گیرم

عزیز من سفری شد چه فرق دشمن و دوست

خبر زهر که درآید از آن پسر گیرم

شدم دقیق چو مویت بیاد موی و میان

مگر بحیله دستی بر آن کمر گیرم

اگر که سیم و زرم هست حاصلش اینست

که تا فروشمش و یار سیمبر گیرم

یار ساغری ایماه آفتاب بدست

که عیب خور کنم و نکته بر قمر گیرم

مرا که گوشه میخانه منزل امنست

جهان و هر چه در او هست مختصر گیرم

کدام میکده آشفته خاک کوی علی

که من زخاک درش سرمه بصر گیرم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

به گوشه‌ای بروم گوش آن قدح گیرم

که عاشق قدح و درد و خصم تدبیرم

خوش است گوشه و یا گوشه گشته‌ای چون من

به هر چه باشد از این دو چو شهد و چون شیرم

چو آب و روغن با هر کی مرغ آبی نیست

[...]

ناصر بخارایی

به ابرویِ چو کمانت که گر زنی تیرم

نظر ز ابرو و چشم تو بر نمی‌گیرم

چو در طریق وفایت شدم ندیم ندم

رفیق گریهٔ زارست و نالهٔ زیرم

ز لذت لب تو گشت جان من شیرین

[...]

صائب تبریزی

به لب نمی رسد از ضعف آه شبگیرم

ز بار دل چو کمان، خانه می کند تیرم

ز بس گداختگی در نظر نمی آیم

مگر به موی میان کرده اند تصویرم

چه بوریا همه تن استخوان نما شده ام

[...]

بیدل دهلوی

چه حاجتست به بند گران تدبیرم

چو اشک لغزش پایی بس است زنجیرم

اثر طرازی اشک چکیده آن همه نیست

توان به جنبش مژگان‌کشید تصویرم

ز بسکه ششجهت از من‌گرفته است غبار

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
فروغی بسطامی

جنون گسسته بدانسان کمند تدبیرم

که از سلاسل تو مستحق زنجیرم

ز نور حسن تو چشم و چراغ خورشیدم

ز فر عشق تو فرمانروای تقدیرم

ز سحر چشم تو شاهین پنجهٔ شاهم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه