شور از آن لعل پرشکر دارم
نمکی تازه بر جگر دارم
چهره اش بر فراز قامت گفت
ماه بر شاه نیشکرم دارم
سرو قدش بلب اشارت کرد
که چه شیرین رطب ثمر دارم
گفت خطش که طرقه تعویذی
از پی بستن نظر دارم
کو ه عشقش بجلوه آمد و گفت
من بسی طور در کمر دارم
شش جهت بسته اند طراران
از کدامین ره گذر دارم
جوشن از حب مرتضی کردم
ورنه زینان بسی حذر دارم
گفتی آشفته کی پریشانشد
من آشفته کی خبر دارم
تا مگر از دری نماید روی
دل دیوانه در بدر دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا مرا دانشست و دین دارم
دامنش را ز دست نگذارم
نیست ممکن که تا دمی دارم
سر زلف ز دست بگذارم
بیعدد عیبهای بد دارم
لایق بند و کشتن و دارم
مهر رویش میان جان دارم
راز او تا به کی نهان دارم
در فراق رخ تو از دیده
چند خون جگر روان دارم
خود نگویی که از جفا تا کی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.