گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

رفت صیاد و مرا بگذاشت تنها در قفس

ورنه کی نالم که او داده مرا جا در قفس

نالدم در سینه دل بی‌هم‌نفس از سوز جان

نه کند غوغا بود مرغی چو تنها در قفس

تا مبادا مرغ دیگر رام دام او شود

می‌کنم از مصلحت پیوسته غوغا در قفس

گرچه محرومم ز اوج شاخ ای برق یمان

هست زآه آتشین برقم مهیا در قفس

گه در آتش چون سمندر گه در آبم همچو بط

زاشک و آه آتشکده داریم و دریا در قفس

کی شکار افکن کند بر صید بسته اعتنا

لذت تیری ندیدم مانده‌ام تا در قفس

هست خاک کوی صیادم چو گلگشت چمن

روز و شب باشد مرا عیش مهنا در قفس

زان لبان شکرینم طعمه‌ای ده لاجرم

کرده ای صیاد چون مرغ شکرخا در قفس

نه همین آشفته مانده در قفس کاو را به پاست

دام دیگر باد آن زلف چلیپا در قفس

گلشن رضوان نجف شد یا علی شیراز دام

بسته این مرغ نواخوان تو اینجا در قفس

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

نیست ما را شکوه ای از تنگی جا در قفس

کز دل واکرده ماداریم صحرا درقفس

بلبل از کوتاه بینی چشم برگل دوخته است

ورنه آماده است صددام تماشا در قفس

نیست ممکن دل شود در سینه صدچاک باز

[...]

هاتف اصفهانی

با من ار هم آشیان می‌داشت ما را در قفس

کی شکایت داشتم از تنگی جا در قفس

عندلیبم آخر ای صیاد خود گو، کی رواست

زاغ در باغ و زغن در گلشن و ما در قفس

قسمت ما نیست سیر گلشن و پرواز باغ

[...]

مشتاق اصفهانی

نیست بی‌جا ناله‌ام از تنگی جا در قفس

مرغیم کافتاده از دامان صحرا در قفس

موسم گل شد بگو صیاد آخر کی رواست

مست هر بلبل به شاخی منزل ما در قفس

تا درین بستان‌سرا بودم نبود آزادیم

[...]

آذر بیگدلی

می‌رمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛

وای بر مرغی که با ما می‌نهد پا در قفس

آنکه بست امشب رهم بر آستان از نغمه، کاش

باشدش بر نالهٔ من، گوش فردا در قفس

جان برد از نالهٔ جان‌سوز من مرغی به باغ

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از آذر بیگدلی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه