در آبحلقه مستان زننگ و نام مترس
حریص دانه خالی زبند دام مترس
اگر بمصر محبت غلام عشق شدی
هزار یوسف مصرت شود غلام مترس
اگر بود بخرابات صد هزار خطر
چو خضر ساقی دور است از این پیام مترس
گر آفتاب جمالش بصبح میتابد
بسوز شمع زسر تا قدم تمام مترس
اگر چه محتسب اندر کمین مستانست
چو عکس ساقی دورت فتد بجام مترس
زمهر و قهر علی گو مگو زجنت و نار
بیاد طلعت مویش زصبح و شام مترس
وصی خاص نبی مرتضی است باده بیار
بگیر مذهب خاص وز گفت عام مترس
زشکرین لبش آشفته بوسی ار دهدت
گشای روزه بحلوا و از صیام مترس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا که دانه لطیفست رو ز دام مترس
قمارخانه درآ و ز ننگ وام مترس
بیا بیا که حریفان همه به گوش تواند
بیا بیا که حریفان تو را غلام مترس
بیا بیا به شرابی و ساقیی که مپرس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.