گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

بُوَد آیا که گلِ نو به چمن باز آید

گرد او بلبل شوریده به آواز آید

راستی پردهٔ عشاق نگه دار آخر

ناخنت مطرب خوش بذله چو بر ساز آید

خوش بُوَد مستی ایام جوانی و بهار

خاصه آن لحظه که با عشق هم انباز آید

نیست تغییر در انجام طلب عاشق را

گر به پاکی به ره عشق از آغاز آید

کی به سرمنزل او راه برد عنقایی

مگسی گر به هوای تو به پرواز آید

گفت بی‌پرده به مردم غم دل چشمِ ترم

چه کنم مردمکِ دیده چو غمّاز آید

دل اسیر مژهٔ ترک تو شد حالش چیست

صعوه کافتاده سر پنجهٔ شهباز آید

شکرستان شده از آن لب شیرین شیراز

گو چه حاجت شکر از هند و ز اهواز آید

مه به این جلوه نتابیده گهی بر افلاک

سرو در باغ ندیدم که به این ناز آید

شرمسار آنکه برد جان به سلامت از عشق

هر که سر باخت در این رزم سرافراز آید

میل تن‌پروری و عشق زهی لاف دروغ

شاید این کار گر از عاشق جانباز آید

سرو سرحلقهٔ عشّاق علی بوده و هست

که خطابش همه از انجمن راز آید

پشت آشفته خم از بار گنه شد مددی

تا سبک‌بار به کویت به تک و تاز آید

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

کاروانی شکر از مصر به شیراز آید

اگر آن یار سفرکرده ما بازآید

گو تو بازآی که گر خون منت در خورد است

پیشت آیم چو کبوتر که به پرواز آید

نام و ننگ و دل و دین گو برود این مقدار

[...]

اوحدی

هر که مشغول تو گشت از دگران باز آید

وانکه در پای تو افتاد سرافراز آید

هر کبوتر که ز دام سر زلفت بجهد

به سر دانهٔ خال تو سبک باز آید

وقت جان دادن اگر بر رخت افتد نظرم

[...]

خواجوی کرمانی

بلبل دلشده از گل به چه رو باز آید

که دلش هر نفس از شوق به پرواز آید

آنک بگذشت و مرا در غم هجران بگذاشت

باز ناید و گر آید ز سر ناز آید

همدمی کو که برو عرضه کنم قصّه شوق

[...]

جهان ملک خاتون

جان به شکرانه دهم گر بت ما باز آید

یا شبی با من دلسوخته دمساز آید

که رساند ز من خسته پیامی بر دوست

هم مگر باد صبا محرم این راز آید

گر گذاری کند آن سرو به خاکم روزی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
صائب تبریزی

بر سر حرف، گر آن چشم فسون ساز آید

با نفس سوختگی سرمه به آواز آید

از غریبی به وطن می روم و می گویم

وقت آن خوش که به غربت ز وطن باز آید

ذوق کاوش اگر این است که من یافته ام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه