گر اهل عقل کار به تدبیر بستهاند
دیوانگان مدار به تقدیر بستهاند
بر کف نهاده ما سر تسلیم پیش دوست
گر عاقلان قرار به تدبیر بستهاند
ما خوانده سر عشق ز رخسار نیکوان
قومی اگر به مصحف و تفسیر بستهاند
چندین اثر که گفته حکیمان در آب رز
تا بر شراب عشق چه تأثیر بستهاند
ایمان و کفر سبحه و زنار نیست نیست
بر خود عبث عبادت و تکفیر بستهاند
همچون که خضر زنده آب بقا بود
جانهای عاشقان بدم تیر بستهاند
چشمان سحر ساز تو از طره رسا
آشفته را به دام و به زنجیر بستهاند
ما را نظر به دست خدا مرتضی بود
مردم دل ار چه بر کرم پیر بستهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا بر گل تو جعد گرهگیر بستهاند
در گردنم ز زلف تو زنجیر بستهاند
از تنگنای عشق تو جستن ره خلاص
مشکل توان، که رخنه تدبیر بستهاند
قومی که میدهند نشان از تو، غافلند
[...]
خوبان دلم به زلف گرهگیر بستهاند
دیوانه مرا به دو زنجیر بستهاند
جمعی که زیر چرخ نفس راست کردهاند
از بیم جان چو صبح دو شمشیر بستهاند
از رشک قاصدان سخنساز عاشقان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.