ز باغ وصل تو بوی فراق میآید
ز نخل تو ثمر افتراق میآید
مگر شرار فراق تو زد به باغ که باز
دلم چو لالهای در احتراق میآید
به شام هجر اگر شهد ریزیم در کام
چو صبر و حنظلم اندر مذاق میآید
نفاقپیشه سپهرا تو سخت بیمهری
ز دوستی تو بوی نفاق میآید
کنند عرضه به تو برگ کاهی ار ز فراق
اگر که کوه شوی طاقتت به طاق آید
چو نی اگر ببری بندبند من در گوش
نوای عاشقی و اشتیاق میآید
گرفته حسن تو ای ماه چارده چو کمال
عجب نباشد اگر در محاق میآید
گرفتم ای گل رعنا هزار یارت هست
ولیک همچو منت یار اتفاق میآید
چو روز عید شمارم به خود همایونش
شبی که ماه من اندر وثاق میآید
صبوری از غم هجران یار آشفته
مرا به جان همه تکلیف شاق میآید
به وصل خود به نوازش وگرنه آشفته
ز پارس شکوهکنان در عراق میآید
به آستان شه لافتی ولی خدا
که روز حشر به صد طمطراق میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش آید او را چون من بناخوشی باشم
مرا که خوشی او بود ناخوشی شاید
مرا چو گریان بیند بخندد از شادی
مرا چو کاسته بیند کرشمه بفزاید
دلم ز اندوه بی حد همی نیاساید
تنم ز رنج فراوان همی بفرساید
بخار حسرت چون بر شود ز دل به سرم
ز دیدگانم باران غم فرود آید
ز بس غمان که بدیدم چنان شدم که مرا
[...]
زهی سزای محامد محمد بن خطیب
که خطبهها همی از نام تو بیاراید
چنان ثنای تو در طبعها سرشت که مرغ
ز شاخسار همی بیثبات نسراید
ز دور نه فلک و چار طبع و هفت اختر
[...]
بهار باز جهان را همی بیاراید
جمال چهرهٔ بستان همی بیفزاید
بسان جلوه گران گوش و گردن گیتی
بگونه گونه جواهر همی بیاراید
سحاب روی شکوفه همی بیفروزد
[...]
خدای کار چو بر بندهای فرو بندد
به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید
وگر به طبع شود زود نزد همچو خودی
ز بهر چیزی خوار و نژند باز آید
چو اعتقاد کند کز کسش نباید چیز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.