گنجور

 
سنایی

اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد

ور نداری درد گرد مذهب رندان مگرد

ناشده بی عقل و جان و دل درین ره کی شوی

محرم درگاه عشقی با بت و زنار گرد

هر که شد مشتاق او یکبارگی آواره شد

هر که شد جویای او در جان و دل منزل نکرد

مرد باید پاکباز و درد باید مرد سوز

کان نگارین روی عاشق می نخواهد کرد مرد

خاکپای خادمان درگه معشوق شو

بوسه را بر خاک ده چون عاشقان از بهر درد

هر کرا سودای وصل آن صنم در سر فتاد

اندرین ره سر هم آخر در سر این کار کرد

ای سنایی رنگ و بویی اندرین ره بیش نیست

اندرین ره رو همی چون رنگ و بو خواهند کرد

 
 
 
شمارهٔ ۱۴۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
فرخی سیستانی

همتی دارد که جز فرق ستاره نسپرد

هیبتش حایل چنان کاندر جهان همت خورد

هر چه ماهی باشد اندر قعر دریا خون شود

گر سموم هیبتش بر قعر دریا بگذرد

وربه دی مه باد جودش بگذرد بر کوه ودشت

[...]

قطران تبریزی

تا چمن را آسمان با سیب و آبی جفت کرد

بوستان را روزگار از لاله و گل کرد فرد

شاخ چون مینا میان باغ شد چون کهربا

آب چون صندل میان جوی شد چون لاجورد

شب فزود و کاست روز و به نگون و سیب زرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
انوری

ای برادر نسل آدم را خدی از روی لطف

نامها دادست پیش ازتر و خشک و گرم و سرد

هر کسی را کنیت و نام و لقب در خورد اوست

پس در آوردست‌شان اندر جهان خواب و خورد

حاسدا مودود شاه ناصرالدین را لقب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
سعدی

در جهان با مردمان دانی که چون باید گذاشت

آن قدر عمری که دارد مردم آزاد مرد؟

کاستینها تر کنند از بهر او از آب گرم

فی‌المثل گر بگذرد بر دامنش از باد سرد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
ابن یمین

ایدل آگه نیستی کز پیکرت باد فنا

ناگه انگیزد غباری چون ز میدان گرد گرد

ز ابر خذلان ز مهریر قهر چون ریزان شود

هر که دار برد طاعت جان ز دست برد برد

وانکه دارد اقتدار خیر و فرصت فوت کرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه