اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد
ور نداری درد گرد مذهب رندان مگرد
ناشده بی عقل و جان و دل درین ره کی شوی
محرم درگاه عشقی با بت و زنار گرد
هر که شد مشتاق او یکبارگی آواره شد
هر که شد جویای او در جان و دل منزل نکرد
مرد باید پاکباز و درد باید مرد سوز
کان نگارین روی عاشق می نخواهد کرد مرد
خاکپای خادمان درگه معشوق شو
بوسه را بر خاک ده چون عاشقان از بهر درد
هر کرا سودای وصل آن صنم در سر فتاد
اندرین ره سر هم آخر در سر این کار کرد
ای سنایی رنگ و بویی اندرین ره بیش نیست
اندرین ره رو همی چون رنگ و بو خواهند کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با دعوت به پیروی از عاشقان واقعی شروع میشود و تأکید میکند که برای ورود به وادی عشق، باید دل و عقل را در نظر گرفت. شاعر به دشواریهای عشق اشاره میکند و میگوید که هرکس به عشق حقیقی دست یابد، به یکباره آواره میشود و آرامش را در جای دیگر نخواهد یافت. مردان باید آمادهی فداکاری و درد تحمل باشند، زیرا عشق واقعی به زیباییهای ظاهری نیازی ندارد. در انتها، شاعر به این نتیجه میرسد که در این مسیر، رنگ و بوی عشق واقعی بیشتر اهمیت دارد و باید از عشق به معشوق درونی و اصیل پیروی کرد.
هوش مصنوعی: اگر دلیلی برای محبت و عشق به دیگران داری، از عاشقان پیروی کن. اما اگر در دل خود درد و رنجی حس نمیکنی، از پیروی مذهب رندها دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر بدون درک و فهم، از عقل و احساس تهی، قدم به این راه بگذاری، هرگز نخواهی توانست به راز عشق و محبت دسترسی پیدا کنی و با معشوق حقیقی آشنا شوی، مانند کسی که با بت و زنجیری در معبد عشق میگردد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به او عشق ورزد، ناگهان به سرگردانی افتاده است و هر کسی که در جستجوی او باشد، در وجود خود آرامش نمییابد.
هوش مصنوعی: مرد باید دل پاکی داشته باشد و ذلیل عشق و غم نیست، زیرا آن معشوق زیبا رویی که عاشق را نمیخواهد، در حقیقت مرد نازکدل را نمیپسندد.
هوش مصنوعی: به خاک پای خدمتگزاران محبوب سجده کن و بر زمین بوسه بزن، زیرا عاشقان به خاطر عشق و دردی که دارند این کار را انجام میدهند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در آرزوی وصال آن معشوق قرار گیرد، در این مسیر اگر عزم کند، بالاخره به نتیجهای خواهد رسید.
هوش مصنوعی: سنایی، در این راه چیزی جز رنگ و بوی آن نیست. تو هم در این راه برو، زیرا دیگران نیز تنها به دنبال رنگ و بو هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همتی دارد که جز فرق ستاره نسپرد
هیبتش حایل چنان کاندر جهان همت خورد
هر چه ماهی باشد اندر قعر دریا خون شود
گر سموم هیبتش بر قعر دریا بگذرد
وربه دی مه باد جودش بگذرد بر کوه ودشت
[...]
تا چمن را آسمان با سیب و آبی جفت کرد
بوستان را روزگار از لاله و گل کرد فرد
شاخ چون مینا میان باغ شد چون کهربا
آب چون صندل میان جوی شد چون لاجورد
شب فزود و کاست روز و به نگون و سیب زرد
[...]
ای برادر نسل آدم را خدی از روی لطف
نامها دادست پیش ازتر و خشک و گرم و سرد
هر کسی را کنیت و نام و لقب در خورد اوست
پس در آوردستشان اندر جهان خواب و خورد
حاسدا مودود شاه ناصرالدین را لقب
[...]
در جهان با مردمان دانی که چون باید گذاشت
آن قدر عمری که دارد مردم آزاد مرد؟
کاستینها تر کنند از بهر او از آب گرم
فیالمثل گر بگذرد بر دامنش از باد سرد
ایدل آگه نیستی کز پیکرت باد فنا
ناگه انگیزد غباری چون ز میدان گرد گرد
ز ابر خذلان ز مهریر قهر چون ریزان شود
هر که دار برد طاعت جان ز دست برد برد
وانکه دارد اقتدار خیر و فرصت فوت کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.