تا رود جان از تن ما میرود
داند این معنی به عمدا میرود
دل نگیرد بعد از این اینجا قرار
دلبرش هرجا هست آنجا میرود
خار دیبا ترسمش بر پا رود
گر که خود بر فرش دیبا میرود
فوج غمزه جابهجا داده قرار
ترک یغمایی به یغما میرود
تا که گیرد فیضی از لعلش مسیح
مردهسان سویش مسیحا میرود
اشک من هرشب به پروین عقد بست
تیر آهم بر ثریا میرود
آن پسر را بر پدر بس فخرهاست
فخر مردم گر به آبا میرود
دل ز کویش میکند عزم سفر
بلبل از گلشن به غوغا میرود
بر سر زلف بتان دل بستهای
عمرت آشفته به سودا میرود
سر بنه بر درگه شاه نجف
کار درویشانا به مولا میرود
لعل دارد از لب تو آب و رنگ
در ز چشم ما به دریا میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیر و شر چون جمله زینجا میرود
نوحهٔ دیوانه زیبا میرود
عمر بر اومید فردا میرود
غافلانه سوی غوغا میرود
روزگار خویش را امروز دان
بنگرش تا در چه سودا میرود
گه به کیسه گه به کاسه عمر رفت
[...]
سروبالایی به صحرا میرود
رفتنش بین تا چه زیبا میرود
تا کدامین باغ از او خرمترست
کاو به رامش کردن آنجا میرود
میرود در راه و در اجزای خاک
[...]
بر سر کوی تو سرها میرود
جان فدای روی زیبا میرود
نیست کویت منزل تر دامنان
هر که عیار است آنجا میرود
چون تو پا از خانه بیرون مینهی
[...]
سرو سیمینم به تنها میرود
چون به تنها سوی صحرا میرود
سرو نازا بر دو چشم ما نشین
نیست پنهان زآنکه هرجا میرود
دل ببرد و قصد جانم میکند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.