عشق نگوئی که بر قرار نماند
حسن تو چون دید مستعار نماند
بلبل شیدا بنه هوای گل از سر
کاین گل و این باغ و این بهار نماند
گر بکشی تیغ امتحان تو بمیدان
عاشق تو جز یک از هزار نماند
پنجه که گفتی کنمن بخون تو رنگین
کودکی و عهدت استوار نماند
زآه من ای آینه بیا و بپرهیز
تا که برخساره ات غبار نماند
گر بچمد سرو قد تو بگلستان
سرو باین ناز و اعتبار نماند
پرده فروهل بتا زروی نگارین
تا که جهانت بانتظار نماند
محو نگردد نشان کشته عشقت
نقش انا لحق بجا و دار نماند
خط تو دارد نشان زلشکر حسنت
وه که بدست کس اختیار نماند
بی دهنت نیست نقل عیش مهیا
بی لب تو باده خوشگوار نماند
راست چو تیغ شهست آن خم ابرو
کش تنی اندر بکارزار نماند
شاه ولایت چراغ راه هدایت
آنکه جز او کس بکردگار نماند
ساغری آشفته وار کش زشرابش
تا بسرت دردی از خمار نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حسن تو دایم بدین قرار نماند
مست تو جاوید در خمار نماند
ای گل خندان نوشکفته نگه دار
خاطر بلبل که نوبهار نماند
حسن دلاویز پنجهایست نگارین
[...]
هیچ گلستان، به روی یار نماند
صفحه مانی بدان نگار نماند
بی گل روی توام بهار خزان شد
جای خزان است اگر بهار نماند
گر ببرد باد بوی عنبر زلفت،
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.