اگر که قاصد آن ماه نوسفر زدر آید
امید هست که نخل امید ما ببر آید
کجا چو رویِ تو ، روید گلی به گلشنِ کابل،
کجا چو قد تو سروی بباغ کاشغر آید
فغان زترک کماندار تو که از سرشستش
هر آنچه تیر رها شد بسینه کارگر آید
هجوم خط عجبی نیست گرد آن لب شیرین
هجوم مور بلی گرد بسته شکر آید
ز نوکِ ناوکِ فولاد ، بازوانِ تو ناید،
هر آنچه بر جگر و دل زناوک نظر آید
زاعتبار فتد سرو و سیم را نخرد کس
چمان بصحن چمن تا که سرو سیمبر آید
حدیث مستی عشقت زهیچکس نشنیدم
که هر که خورد از آن می زخویش بیخبر آید
مگر براه صبا آه کرد عاشق مسکین
که از نسیم سحر بوی سوزش جگر آید
فشاند آتشی آشفته باز نظم روانت
چگونه آب روان شعله خیز چون شرر آید
مران تو بندهء مدحتگر ، ای ولیِّ ولایت،
زهر درش که برانی تو از در دگر آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و امیدی که به معشوق خود دارد، اشاره میکند. او از زیباییهای طبیعت و احساسات عاشقانه حرف میزند. با استفاده از تصاویری از گل، نخل، سروی و لب شیرین، عشق و longing (اشتیاق) خود را به تصویر میکشد. همچنین، او از احساساتی چون مستی و درد عاشقانه صحبت میکند و به این نکته اشاره دارد که عشق میتواند باعث ایجاد آتش و شعله در دل عاشق شود. در نهایت، شاعر خطاب به معشوقش میگوید که حتی اگر او را دور کند، عشق و زیباییاش همچنان در دل او خواهد ماند.
هوش مصنوعی: اگر پیامآور آن ماه نوسفر به ما برسد، امید داریم که شاخسار امید ما به بار بنشیند و frutos برسد.
هوش مصنوعی: هیچ گل و گلی در گلشن کابل پیدا نمیشود که به زیبایی و جلوهگری چهرهات باشد، و هیچ درخت سروی در باغ کاشغر وجود ندارد که به قامت تو ببالد.
هوش مصنوعی: ناله و آوای من از تیرانداز توست، که هر بار که کمانش را میکشد، تیرهایش به سینهی کارگرها آسیب میزند.
هوش مصنوعی: هجوم خطی که به دور لب شیرین میآید چیز عجیبی نیست، مثل هجوم موری که به دور شکر میچرخد.
هوش مصنوعی: از نوک تیر تیز و برنده، هیچگاه توانایی و قدرت تو به وجود نمیآید؛ هر چیزی که به دل و جان انسان آسیب بزند، تحت تاثیر آن نگاه سرسخت است.
هوش مصنوعی: هیچکس برای زیبایی و ارزش درختان سرو و درختان سیم بها و ارزشی قائل نیست تا زمانی که سرو زیبا و با وقار به چمن بیاید و خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: من هیچوقت نشنیدم که کسی دربارهٔ مستی عشق تو صحبت کند؛ زیرا هر کسی که از آن مینوشد، از خود و حالش بیخبر میشود.
هوش مصنوعی: آیا جز این است که عشق بیچاره با نالهاش در برابر باد صبا، دلسوزیاش را به نمایش میگذارد، تا در نسیم صبح، عطر درد دلش را احساس کنیم؟
هوش مصنوعی: در میانه بینظمی، چگونه میتوانی آرامش و نظم خود را حفظ کنی؟ زمانی که آتش شور و شعلهوری در وجودت شعلهور است، چطور میتوانی مانند جویباری آرام و بیهیاهو رفتار کنی؟
هوش مصنوعی: تو ای ولیِ بزرگ، دور نکن بندهات را که در مدح تو میگوید. اگر تو زهر را از این در برانی، آن زهر از در دیگری خواهد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امیدوار چنانم که کار بسته برآید
وصال چون به سر آمد فراق هم به سر آید
من از تو سیر نگردم و گر ترش کنی ابرو
جواب تلخ ز شیرین مقابل شکر آید
به رغم دشمنم ای دوست سایهای به سر آور
[...]
که جان برد اگر آن مست سرگران بدرآید
کلاه کج نهد و بر سر گذر بدر آید
رسید بار دگر بار حسن حکم چه باشد
دگر که از نظر افتد که باز در نظر آید
ز سوی مصر به کنعان عجب رهیست که باشد
[...]
به جای سبزه چو ایام زندگی بسر آید
زبان مار ز خاک سخن گزیده بر آید
عجب که طی شود این راه کز ستیزه طالع
ز پا چو خار کشم ناخنم به سنگ بر آید
بغل گشاده چو صبحم ستاره ریز چو گردون
[...]
شبی که عکس سر زلف یار در نظر آید
غبار صبح به چشمم چو گرد سرمه درآید
ز کبریای جمال تو چشم اشکفشان را
بر آفتاب گشاییم و ذرّه در نظر آید
به زخم تیر نگاه تو تا به حشر اسیران
[...]
چه بود با سر زلف تو کار جان بسر آید
ز تارِ او گسلد رشته ایّ و جان بدر آید
سپر به پیش سپارد از این ستاره زمین را
گر آسمان همه با آفتاب و با قمر آید
بیا به بین که چه حال است از انتظار تو ما را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.