رندی که او بکوی مغان ره نشین بود
شاید که بحر و کانش در آستین بود
سر نایدش فرود بتاج قباد و کی
آنرا که داغ بندگیت بر جبین بود
با اینکه رام کس نشود توسن سپهر
نه مهر و مه که داغ تواش بر سرین بود
هر شب زبوی موی تو آرد صبا بچین
گر نافهای مشگ زآهوی چین بود
چشمت کمان کشیده چو ترکان راهزن
در قصد دین و دل همه شب در کمین بود
غمناک کس بمیکده هرگز شنیده ای
حاشا که در بهشت دل کس غمین بود
گفتی چه جنس بوده خدنگ کمان عشق
تیریست شهپرش پر روح الامین بود
نازم بقاتلی که پی ضرب دست او
از کشتگان بلند همه آفرین بود
دانی که چیست خاتم جم کاو جهان گرفت
نام تواش معاینه نقش نگین بود
آنی که روزگار باین امتداد قدر
در سایه وجود تو راحت گزین بود
آشفته رخ متاب زخاک در علی
حاشا که کیمیا به دو عالم جز این بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است و از نمادها و استعارههای مختلفی استفاده میکند. شاعر با اشاره به قدرت و عظمت عشق، به معشوق اشاره میکند که در او صفاتی الهی و بینظیر وجود دارد. در طول شعر، زیبایی و خاص بودن معشوق به تصویر کشیده میشود و شاعر به مقایسه معشوق با پادشاهان و چیزهای باارزش میپردازد. همچنین، اشاره میشود که هیچ غمی در بهشت نمیتواند وجود داشته باشد و عشق همچون تیر کمان، روح و قلب را هدف قرار میدهد. شاعر در نهایت، معشوق را به عنوان منبع آرامش و خوشبختی معرفی میکند که در سایه وجود او، زندگی راحت و زندهای به انسانها بخشیده میشود.
هوش مصنوعی: شاید آن شخص آزادیخواه که در میان رندان و اهل خوشگذرانی زندگی میکند، دارای گنج و ثروت نهانی باشد که در دل خود پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: سرش را هیچگاه زیر تاج قباد نمیبرد، و کی کسی میتواند آن را ببیند که نشان بندگی بر پیشانیاش است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه هیچکس نمیتواند بهراحتی به آسمان سرکش و شگفتانگیز دست یابد، اما نشانههای عشق تو همیشه بر سر آن خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر شب، نسیم صبحگاهی بوی موی تو را به همراه میآورد. اگر خوشبویی از گلهای مشکی که از آهوی چین میآید، وجود داشته باشد، بگذار یادگاری از آن بوی خوش را بچینیم.
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند کمان تیز و خطرناک هستند، مثل آن ترکان راهزنی که همیشه برای گرفتن دین و دل دیگران در کمین نشستهاند و منتظر فرصتی هستند.
هوش مصنوعی: هرگز نشنیدهای که کسی در میخانه غمگین باشد، همچنین بعید است که در بهشت کسی ناراحت باشد.
هوش مصنوعی: گفتی چه چیزی باعث شده که عشق مانند تیر اطرافش پر از روح و زندگی باشد.
هوش مصنوعی: مجبورم به تحسین کسی که به خاطر قدرت ضربهاش، همهی کشتهشدگان را تحت تأثیر قرار داده و بر آنها تأثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: میدانی چیست آن انگشتری که جهان را در دست دارد؟ نشانهاش نام توست که به وضوح در نقش نگین آن نمایان است.
هوش مصنوعی: زمانی که دنیا با این طول و عرض در زیر سایه وجود تو به آرامش نشسته است.
هوش مصنوعی: صورت آشفتهات را از خاک دور کن، چرا که در دنیای علی، هیچ چیز ارزشمندتر از این کیمیا نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مه نور میفشاند و سگ بانگ میکند
مه را چه جرم؟ خاصیت سگ چنین بوَد
از ماه نور گیرد ارکان آسمان
خود کیست آن سگی که به خار زمین بوَد؟
شاها همای فتح و ظفر روز معرکه
با شاهباز رایت تو همنشین بود
هر جا که مرکب تو رود ابر کردگار
چون سایه با رکاب و عنانت قرین بود
بر هر زمین که نعل سمندت گذار کرد
[...]
آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بود
چندان که ناز بیش کند نازنین بود
وقتی در آب و آینه میبین جمال خویش
کز روزگار حاصل عمرت همین بود
با خود نشین و همدم و همراز خویش باش
[...]
ترکی و خوبروی، کسی کاینچنین بود
نبود عجب گر دل او آهنین بود
ماییم و خوابهای پریشان تمام شب
خوش وقت آنکه با چو تویی همنشین بود
تیغم نه بر قفا، به گلو زن که گاه مرگ
[...]
هرچند لطف عادت آن نازنین بود
با جمله مهر ورزد وبا ما بکین بود
رویش درآب آینه بیند نظیر خویش
حد جمال وغایت خوبی همین بود
مانند رنگ داده صباغ صنع نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.