مؤذن میخانه زد بانگ صبوح
بر کف ساقی است مفتاح فتوح
خرقه تن چند باشد بارجان
خرقه را بگذار و بستان راح روح
آنچه من دیدم زچشم خویش دوش
کی زطوفان دیده در یکعمر نوح
شب نشینان خمار عشق را
نیست درد سر بامید صبوح
از شهیدان غمش آشفته گفت
قال بشر هم به ریحان و روح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبح دم زد ساقیا هین الصبوح
خفتگان را در قدح کن قوت روح
در قدح ریز آب خضر از جام جم
باز نتوان گشت ازین در بی فتوح
توبه بشکن تا درست آیی ز کار
[...]
وز هوایی کاندرو سیمرغ روح
پیش ازین دیدست پرواز و فتوح
با شهاب الدین فتوح ای خوش فتوح
بس بکردیم از صبوح ای خوش صبوح
چون بسر شد روزگار چل صبوح
بر سریر قالب آمد شاه روح
قطب عالم نقطهٔ پرگار روح
شیخ ما سرمایهٔ گنج فتوح
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.