زعمر رفته دارم بس ندامت
بجامی گیرم از ساقی غرامت
مقیم آستان میکشان شو
که دوران را نباشد استقامت
بزن چندان که خواهی شنعت ای غیر
که عاشق غم ندارد از ملامت
بلای عشق برق عافیت سوز
نیستانست بستان سلامت
نماز میکشان آنگه قبول است
که در پای خم اندازد اقامت
چو قمری پر زند بر گرد او سرو
ببستان گر چمد آن سرو قامت
تو با آن قامت موزون برفتار
کجا بنشیند آشوب قیامت
بر او آشفته خوبی شد مسلم
بتو رندی و بر حیدر امامت
بداغ عشق تو معروف شهرم
غلامان را شناسد از علامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ندامت و پشیمانی خود صحبت میکند و خواهان جبران از ساقی است. او به میکده دعوت میکند و تأکید میکند که زندگی دارای پایداری نیست. عاشق حقیقی با ملامت دیگران بیتفاوت است و بلای عشق برای او مانند آتش است. نماز در عین حال برپایی در دیوانگی عشق است. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و اینکه عشق باعث آشفتگی او شده است. همچنین او به این نکته میپردازد که عشق او در شهر مشهور شده و او را قابل شناسایی میکند. در دل این اشعار افسوس، عشق و زیبایی موج میزند.
هوش مصنوعی: من از آنچه که گذشته و رفته است بسیار پشیمانم و حالا از ساقی میخواهم که در جامی برایم غرامت و جبران کند.
هوش مصنوعی: به درِ میخانه برو و جاودانه بمان، چرا که زمان نمیتواند بر تو پایداری کند.
هوش مصنوعی: هرچقدر که میخواهی به من آسیب برسان، زیرا عاشق از انتقاد و سرزنش غمگین نمیشود.
هوش مصنوعی: مشکل عشق مانند صاعقهای است که آرامش را میسوزاند و درختان نی را از بین میبرد، در حالی که باغ سلامت به دور از این آسیبهاست.
هوش مصنوعی: نماز شخص زمانی مورد قبول است که او در حال نماز، خویشتن را به تواضع و خشوع کامل در مقابل پروردگار قرار دهد و به نوعی در عمل خود نشان دهد که در برابر عظمت خداوند تسلیم است.
هوش مصنوعی: وقتی قمری دور درخت سرو باغ پرواز میکند، اگر آن سرو قامت را در آغوش بگیرد.
هوش مصنوعی: با آن اندام زیبا و دلربایت، کجا میتوانی نشسته و آرام بگیری در حالی که این همه شور و هیجان دنیای شکلگرفته است؟
هوش مصنوعی: بر او آشفتگی زیبایی بود و در عین حال، رندی و مقام امامت را به حیدر نسبت میدهد.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو در این شهر معروف و شناخته شدهام و غلامان تو میتوانند مرا به نشانهها و علامتها بشناسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بلرزم چون بیندیشم ز نامت
بدین دل چون توانم جست کامت
بصر در خواب و دل در استقامت
زبانش امتی گو تا قیامت
تو امّید منی اندر قیامت
ندارم گرچه جز درد وندامت
طناب عمرتان اندر سلامت
بهم پیوسته بادا تا قیامت
خرامان میرود آن سرو قامت
جهانی را از آن قامت قیامت
مؤذن گر ببیند قامتت را
فراموشش شود تکبیر و قامت
امام از شوق آن شکل و شمایل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.