گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

ای ماه و خور از آینه داران جمالت

طوبی خجل از جلوه نو خیز نهالت

حقا که فراموش کند چشمه حیوان

گر خضر چشد جرعه ای از جام زلالت

نه حوری و غلمان تو کدامی که ندیدم

حورا بجمال تو و غلمان بخصالت

شیرین تر از آنی که بگویند حدیثت

زیبا تر از آنی که نگارند مثالت

اسباب پریشانی عشاق شده جمع

پیوسته بهم کاکل و زلف خط و خالت

در جیب نسیم ار نبود نافه از آنزلف

ایدل که گشاید زصبا یا که شمالت

شسته است سرشک از نظرم نقش دو عالم

حاشا که بشوئیم زدل نقش خیالت

من شبنم تو چشمه خورشید جهان سوز

هیهات که اندیشه توان کرد وصالت

دوران که بود بنده فرمان بر کویت

امکان چه بود مظهر آثار جلالت

جبریل نگهدار قدم منزل عشق است

ترسم که بسوزد زشعاعش پر و بالت

گر خود نکنی وصف خود از خامه قدرت

کی و هم فرومایه برد ره بکمالت

آشفته گر از فرقت خورشید بنالی

چون ابر همه خلق بگریند بحالت

چون عمر به بیهوده رود مدح علی گوی

آن به که شود صرف در این ره مه وسالت

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سنایی

ای پیشرو هر چه نکوییست جمالت

وی دور شده آفت نقصان ز کمالت

ای مردمک دیدهٔ ما بندهٔ چشمت

وی خاک پسندیدهٔ ما چاکر خالت

غم خوردنم امروز حرامست چو باده

[...]

میبدی

«دل باغ تو شد پاک ببر زان که درین دل

یا زحمت ما گنجد و یا نقش خیالت

جان نیز بنزد تو فرستیم بدین شکر

صد جان نکند آنچه کند بوی وصالت»

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
اسیری لاهیجی

ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت

جان و دل عشاق اسیر خط و خالت

از بهر تراش دل و دین تاختن آرد

در مملکت جان همه دم خیل خیالت

ما را ز خمار غم هجران خبری نیست

[...]

قدسی مشهدی

روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت

ایمن ننشیند ز فریب خط و خالت

در هیچ چمن چون تو گلی نیست، ندانم

دهقان ز گلستان که آورده نهالت

گرد سر اعجاز تو گردم که شود شب

[...]

صامت بروجردی

تو آن احدی که احدی نیست مثالت

واقف نبود هیچ کس از هیچ کمالت

دستی نرسیده است به دامان جلالت

نی بوده و نی باشدو نی هست همالت

عالم همگی ریزەخور خان نوالت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صامت بروجردی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه