از هر خوشی بدور جهان عشق خوشتر است
تن گر بکاست عشق ولی روح پرور است
عاشق زخویش غایب و حاضر ببزم دوست
گر بینیش بحلقه که مشغول دیگر است
آهم زبسکه مشعله زد در شب فراق
بزمم بشام تیره صباح منور است
هرگز هوای جنت رضوان نمیکند
هر دل که او رهین سر کوی دلبر است
شاید که از دری تو سری برکنی چو ماه
مسکین دلم زشوق شتابان بهر در است
عود است آن نه زلف بر آن آتشین عذار
خط نیست گرد عارض تو دود مجمر است
زلف دراز سلسله بر طرف عارضت
در بامداد عید عیان روز محشر است
زینت کنند مردم اگر از عمل بحشر
ما را زداغ عشق تو بر جبهه زیور است
آشفته گفتی ار طلبی وصل جان بباز
آنم اگر مجال شد اینم میسر است
خواهم رسم بخاک در دوست در نجف
آن قطره ام که الفت در یام بر سر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و فراق میپردازد. شاعر میگوید که عشق از هر خوشی در جهان ارزشمندتر است و اگرچه جسم ممکن است در فراق عشق رنج ببرد، روح با عشق شاداب میشود. او به حالتی اشاره میکند که عاشق در میانه عشق خود حاضر و غایب است و بیان میکند که درد عشق او را به آتش کشیده است. شاعر به زیبایی و دلربایی معشوق اشاره میکند و میگوید عشق او برایش زینتی است که بر پیشانی نهاده است. در نهایت، او با اشتیاقی عمیق از دوست خود میخواهد که به او توجه کند و در آرزوی وصال است.
هوش مصنوعی: در میان تمام شادیها و خوشیهای دنیا، عشق از همه زیباتر و دلانگیزتر است. اگرچه ممکن است عشق به تن آسیب برساند، اما روح را بسیار تغذیه و پرورش میدهد.
هوش مصنوعی: عاشق به حالتی مینگرد که محبوبش همواره در ذهن او حضور دارد و حتی اگر غایب باشد، او را در قلب خود حس میکند. اگر عاشق محبوبش را ببیند، متوجه میشود که او به کار دیگری مشغول است.
هوش مصنوعی: به خاطر دلتنگی و غم فراق، قلبم مانند مشعلی در شب تار میتابد و این دلتنگی باعث شده تا شبهای من روشنتر از صبحها باشد.
هوش مصنوعی: هر دلی که عشق و محبت خود را به معشوق تقدیم کرده باشد، هرگز به فکر بهشت و نعمتهای آن نخواهد بود.
هوش مصنوعی: شاید تو از دری که داری، نگاهی به من بیندازی، مثل ماهی که بیگناه و زیباست. دل من از شادی و امید به دیدارت، بیتاب است و مشتاقانه در انتظار توست.
هوش مصنوعی: موی تو شبیه به چوب آتش زده است و این زیبایی تو خطی بر پیشانی ندارد، بلکه دود بخاری است که از چهرهات بلند میشود.
هوش مصنوعی: موهای بلند تو که بر روی گونهات آویزان است، در صبح روز عید مانند نشانهای از قیامت و روز رستاخیز به وضوح نمایان است.
هوش مصنوعی: اگر مردم در قیامت ما را به اعمالمان زینت دهند، نشان عشق تو بر پیشانی ما خود زیور است.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال وصال و ارتباط عمیق با معشوق هستی، باید جانت را فدای این خواسته کنی. اگر فرصتی فراهم شود، این خواسته برای من نیز دستیافتنی خواهد بود.
هوش مصنوعی: میخواهم در خاک دوست در نجف مانند یک قطرهای باشم که در عشق و محبت شناور است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فریاد من همیشه از این ایر کافر است
ایر است و با عذاب است و سنگر است
وصفش ترا بگویم اگر خورده نیستی
ور خورده ای صفات وی از منت باور است
شمشاد قد و لاله رخ و یاسمین بر است
با سرو و گل به قامت و عارض برابر است
دایم غلام و چاکر یاقوت و شکرم
کو را لب و حدیث ز یاقوت و شکر است
گفتم ز خط و زلف تو بر جان من بلاست
[...]
ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است
در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است
درد کهنت بود برآورد روزگار
این دردِ تازهروی نگوئی چه نوبر است
شهری غریب دشمن و یاری غریب حسن
[...]
جان را ز عارض و لب او شیر و شکر است
دل را ز طره و رخ او مشک و عنبر است
هم دل در آن وصال چو با عنبر است مشک
هم جان در آن فراق چو با شیر شکر است
آشوب عقلم آن شبه عاج مفرشست
[...]
گفتار تلخ از آن لب شیرین نه در خورست
خوش کن عبارتت که خطت هرچه خوشتر است
بگشای لب به پرسش من گرچه گفته ام
کان قفل لعل بابت آن درج گوهر است
تا بر گرفتی از سر عشاق دست مهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.