از هر خوشی بدور جهان عشق خوشتر است
تن گر بکاست عشق ولی روح پرور است
عاشق زخویش غایب و حاضر ببزم دوست
گر بینیش بحلقه که مشغول دیگر است
آهم زبسکه مشعله زد در شب فراق
بزمم بشام تیره صباح منور است
هرگز هوای جنت رضوان نمیکند
هر دل که او رهین سر کوی دلبر است
شاید که از دری تو سری برکنی چو ماه
مسکین دلم زشوق شتابان بهر در است
عود است آن نه زلف بر آن آتشین عذار
خط نیست گرد عارض تو دود مجمر است
زلف دراز سلسله بر طرف عارضت
در بامداد عید عیان روز محشر است
زینت کنند مردم اگر از عمل بحشر
ما را زداغ عشق تو بر جبهه زیور است
آشفته گفتی ار طلبی وصل جان بباز
آنم اگر مجال شد اینم میسر است
خواهم رسم بخاک در دوست در نجف
آن قطره ام که الفت در یام بر سر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فریاد من همیشه از این ایر کافر است
ایر است و با عذاب است و سنگر است
وصفش ترا بگویم اگر خورده نیستی
ور خورده ای صفات وی از منت باور است
شمشاد قد و لاله رخ و یاسمین بر است
با سرو و گل به قامت و عارض برابر است
دایم غلام و چاکر یاقوت و شکرم
کو را لب و حدیث ز یاقوت و شکر است
گفتم ز خط و زلف تو بر جان من بلاست
[...]
ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است
در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است
درد کهنت بود برآورد روزگار
این دردِ تازهروی نگوئی چه نوبر است
شهری غریب دشمن و یاری غریب حسن
[...]
جان را ز عارض و لب او شیر و شکر است
دل را ز طره و رخ او مشک و عنبر است
هم دل در آن وصال چو با عنبر است مشک
هم جان در آن فراق چو با شیر شکر است
آشوب عقلم آن شبه عاج مفرشست
[...]
گفتار تلخ از آن لب شیرین نه در خورست
خوش کن عبارتت که خطت هرچه خوشتر است
بگشای لب به پرسش من گرچه گفته ام
کان قفل لعل بابت آن درج گوهر است
تا بر گرفتی از سر عشاق دست مهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.