بر آن سرم که برآرم زدل نهال محبت
که بارهاست بجانم زاحتمال محبت
هر آنچه تخم وفا کشته ام جفا ثمرش بود
کسی نچیده جز این میوه از نهال محبت
چگونه صرف خیالش توان و عطف عنانم
که عمر من همه شد صرف در خیال محبت
چه غم که رفت سر و جان و مال و جاه زدستم
نه بذل مال و سر و جان بود کمال محبت
اگر وصال محبت نشد نصیب بدوران
همین بس است که دریافتی وصال محبت
کند بسیم و زر صیرفی تفاخر بیحد
مسی که پاک برون آمده زقال محبت
مکن تو شکوه که خون حبیب ریخت محبت
که نیک آمده این کارها بفال محبت
اگر چه یوسف مصر است حسن او نخرد کس
بچهره ای که نیفتاده است خال محبت
درون جمیل کن از جلوه جمال حبیبت
که تا زآینه بنمایدت جمال محبت
حدیث کوثر و تسنیم آب خضر نگوئی
زجام عشق بنوشی اگر زلال محبت
نه عشق زاده حب است و مظهر رخ حیدر
مباد آنکه شوی غافلی از جلال محبت
اگر بدام تو آشفته را شکست پر و بال
پرد بگرد در و بام تو ببال محبت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.