باز با ما رقیب عربده داشت
تخم کین در زمین دل میکاشت
بی خبر بود از حکومت عشق
شحنه عقل در درون بگماشت
رآیت آفتاب دید نهان
بغلط مرغ شب علم افراشت
عیب من گفت و خویشتن بستود
ادعا بود و خود گواه نداشت
همچو زنگی که چون در آینه دید
نسبت خود بآینه بگذاشت
گو بخفاش پرده ای بربند
که زرخ مهر پرده را برداشت
گو بدجال میرسد مهدی
شبنم البته تاب مهر نداشت
ضعف آشفته دید و قوت خویش
بی خبر زان که او امیری داشت
علی مرتضی امیر عرب
که همه عمر مدح او بنگاشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به انتقاد از رقیبانی میپردازد که کینه و حسادت را در دل دارند و از عشق واقعی بیخبرند. آنها در تلاشند تا خود را بالاتر از دیگران نشان دهند، ولی در واقعیتی توخالی گرفتارند. شاعر اشاره میکند که آنها مانند زنگی هستند که وقتی در آینه مینگرند، زیبایی و نیکی خود را در آن میبینند، در حالی که واقعیت چیز دیگری است. او به شجاعت و مقام علی مرتضی (ع) نیز اشاره میکند، که نماد حقیقی قدرت و شرافت است و در مقابل این رقیبان قرار میگیرد. در نهایت، شاعر بر اثرات منفی حسادت و ضعف در عدم آگاهی از حقیقت تأکید میکند.
هوش مصنوعی: یکی از رقیبها دوباره با ما درگیر شد و در دل خود نطفهی کینه و دشمنی را میکاشت.
هوش مصنوعی: او از سلطه و قدرت عشق بیخبر بود و در دلش عقل را به عنوان نگهبان قرار داده بود.
هوش مصنوعی: پرچم خورشید را دید که در خفا، به اشتباه، مرغ شب علم را بلند کرده است.
هوش مصنوعی: نقصهای مرا بیان کرد و خود را ستود، اما در ادعای خود شاهدی نداشت.
هوش مصنوعی: مثل زنگی که وقتی خود را در آینه دید، نسبت به آینه بیاعتنا شد و خدود خودش را فراموش کرد.
هوش مصنوعی: به خفاش بگو که پردهای بر خود بکشد، زیرا روی طلایی آفتاب، پرده را کنار زده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که با وجود شرایط سخت و دلتنگکنندهای که وجود دارد، امید به ظهور مهدی و امید به آیندهای بهتر همچنان در دلها باقیمانده است. شبنم که نماد تازگی و زندگی است، نشانهای از روشنایی و امید پس از تاریکیهاست. پس در حالی که شرایط دشوار به نظر میرسد، امید به تغییر و بهتری همچنان وجود دارد.
هوش مصنوعی: کسی که ضعیف و آشفته است، از قدرت خود بیخبر است، زیرا او در مقام رهبری قرار دارد.
هوش مصنوعی: علی مرتضی، فرمانروا و پیشوای عرب، که در تمام عمرش به ستایش و تمجید او پرداخته شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن دبیری که تا قلم برداشت
همه بر صحن درج سحر نگاشت
تیر شه را به نظم بستودم
شکر کرد و به فخر سر بفراشت
آمد و بوسه داد سینهٔ من
رفت و پیکان به سینه در بگذاشت
من ندانم که این ودیعت را
[...]
بی قلم صورت بدیع نگاشت
بی ستون خیمه رفیع افراشت
هر کرا ریدنی بگیرد سخت
رید بایدش و کارها بگذاشت
زانکه ما تجربت بسی کردیم
تا نریدیم هیچ سود نداشت
تیز دادیم و گندها کردیم
[...]
به خدایی که کلک قدرت او
حلقه ماه و آفتاب نگاشت
وقت ابداع در جهان قدم
صنع را هیچ باقیی نگذاشت
که مرا بی حضور خدمت تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.