من بخود مشغول و یار از دست رفت
چون کنم یاران که کار از دست رفت
روزگارم صرف شد در انتظار
تیغ برکش روزگار از دست رفت
عقل و دین و صبر و هوشم بد دریغ
عشق آمد هر چهار از دست رفت
باز پس ناید دگر زان چین زلف
دل که ما را چند بار از دست رفت
دل ندادم تا که بودم اختیار
چون کنم چون اختیار از دست رفت
تا که با پیمانه شد عهد و قرار
عهد و پیمان و قرار از دست رفت
هست آشفته علی چون یار دل
از چه میگوئی که یار از دست رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره از دست دادن یار و احساس درد و ناامیدی شاعر است. شاعر در انتظار یار خود بوده و تمام تلاشهایش بینتیجه مانده است. او میگوید که عقل، دین، صبر و هوش همگی به خاطر عشق از دست رفتهاند. دل او بارها آسیب دیده و حالا که اختیارش را گم کرده، نمیداند چه کند. همچنین، اشاره به پیمانها و عهدهایی دارد که به فراموشی سپرده شده و در نهایت، احساس آشفتهگی خود را در نبود یار ابراز میکند.
هوش مصنوعی: من در فکر خودم غرق شدهام و دوستم را از دست دادهام؛ حالا چهکار کنم با دوستانم که دیگر کاری از دستم برنمیآید.
هوش مصنوعی: زندگیام در انتظار کشیده شدن شمشیری گذشت و حالا زمانم را از دست دادهام.
هوش مصنوعی: عقل، دین، صبر و هوش همه از بین رفتند و افسوس که عشق به سراغم آمد.
هوش مصنوعی: دیگر آن چین زلف دل، به ما باز نخواهد گشت، چرا که بارها از دستمان رفته است.
هوش مصنوعی: وقتی که اختیار چیزهایی را داشتم، دل ندادم؛ حالا که اختیار از دست رفته است، چه کنم؟
هوش مصنوعی: زمانی که عهد و پیمانی به کار گرفته شد، توافق و قرارها از بین رفت.
هوش مصنوعی: علی به شدت نگران و آشفته است، چون دلش را از دست داده و تو نمیدانستی که یارش را از دست داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زینهاد این یادگار از دست رفت
در غم تو روزگار از دست رفت
چون مرا دل بود با او برقرار
دل شد و با دل قرار از دست رفت
سیم و زر بودی مرا و صبر و هوش
[...]
عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان دستی که کار از دست رفت
ای عجب گر من رسم در کام دل
کی رسم چون روزگار از دست رفت
بخت و رای و زور و زر بودم دریغ
[...]
در ره عشق اختیار از دست رفت
پای ماند از کار و کار از دست رفت
در چمن دردا که ساقی تا قدح
داد بر دستم بهار از دست رفت
آه کز دست دلم دامان صبر
[...]
ای خدا دستی که کار از دست رفت
فرصتی ده روزگار از دست رفت
پایمردی کن که کار از دست رفت
دستگیرم کاختیار از دست رفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.