گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

دهد به باغ اگر جلوه قد دلجو را

کناره‌جوی شود سَروْ‌بُن لبِ جو را

به غیر هندوی خال تو ای بهشتی‌روی

نداده جای کسی در بهشت هندو را

کنند عید خلایق اگر به ماه صیام

ز طرف بام نمایی هلال ابرو را

کمند رستمت ار باید و چَهِ بیژن

ببین به طرف زنخدان درست گیسو را

تو را رسد که به رویین‌تنی زنی نوبت

زره کنی چو به تن حلقه حلقهٔ مو را

روم به صیدگه آهوان که در نخجیر

مگر خورم به غلط تیر غمزهٔ او را

چه جادویی‌ست خدا را که چشم فتّانت

بر آفتاب کشیده‌ست تیغ ابرو را

فتد به طُرّهٔ شیرین هر آنکه چون خسرو

به مشک چین ندهد خاک کوی مشکو را

ز چهره پرده فروهل گره به زلف مزن

که برگ گل بنهد رنگ و غالیه بو را

کنی خیال شبیخون اگر به ترک نگاه

به غمزه در شکنی اردوی هلاکو را

ز دست برد دل آشفته را خم زلفت

بدان طریق که چوگان پادشه گو را

خدیو ایران کز بیم او به هامون شیر

ز مهر پرورد اندر کنار آهو را

 
 
 
مجد همگر

شه صدور و خداوند من شهاب الدین

توئی که محض وفائی مر این وفاجو را

به صدق دعوت در قحط سال جود و سخا

محل صدق و وفائی مر این دعاگو را

ز کوی لطف و به حکم کرم ز روی جواب

[...]

حکیم نزاری

به زیر طاق دو ابرو ساحرند او را

که کرده اند مسخر عموم اردو را

مرا به خیره ملامت چی می کند بد گوی

چگونه دوست ندارند روی نیکو را

به سیل دیده ی من بنگرید اگر خواهید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
صائب تبریزی

بس است تیغ تغافل من بلاجو را

مکن به خون من آلوده تیغ ابرو را

کجاست جاذبه طالع سلیمانی؟

که آورد به سرای من آن پریرو را

چو داغ لاله به خون کعبه غوطه زد آن روز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

جهان کهنه چو نو کرد عادت و خو را

به قبله ی عربی آورد عجم رو را

شفیع روز قیامت، محمد مرسل

که قبله گاه جهان کرده طاق ابرو را

شهی که کرده ز درویشی و تهیدستی

[...]

بیدل دهلوی

به‌گلشنی‌که دهم عرض شوخی او را

تحیرآینهٔ رنگ می‌کند بو را

خموش‌گشتم و اسرار عشق پنهان نیست

کسی چه چاره‌کند حیرت سخنگو را

سربریده‌هم‌اینجا چوشمع بیخواب‌است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه