گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

تو را که سینه ز سیم است دل چرا سنگ است

ز سیم و سنگ تفاوت هزار فرسنگ است

ز خیل عشق هزیمت نمود لشکر عقل

که آبگینه بود عقل و عشق چون سنگ است

بریز بر سر میدان عشق خون مرا

که زنده آمدن از رزم نیکوان ننگ است

دگر نه چشم به مطرب کنم نه گوش به چنگ

مرا که طره چون چگ یار در چنگ است

بود ز نائی و چنگی سماع و وجد خواص

گمان عام که این ناله از نی و چنگ است

گرفته تیر و کمان چشمت از چه بر سر چنگ

اگر نه با دل عشاق بر سر جنگ است

به بوسه ای ز دهان تو دل شده قانع

بلی معیشت عاشق بعهد تو تنگ است

سرشت ما ز ولای علی است آشفته

چنانکه لاله به سرخی سرشه خود رنگ است

کشید تیغ ز ابرو دو ترک خونریزت

بگو به قتل که‌ات ای نگار آهنگ است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ظهیر فاریابی

پناه و قدوه شاهان عصر نصرت دین

تویی که خاک درت کیمیای فرهنگ است

به گرد موکب قدرت نمی رسد گردون

که در میانه مسافت هزار فرسنگ است

به ساعتی شکند رُمح تو طلسم عدو

[...]

عراقی

رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است

به زیر هر خم زلفش هزار نیرنگ است

کرشمه‌ای بکند، صدهزار دل ببرد

ازین سبب دل عشاق در جهان تنگ است

اگر برفت دل از دست، گو: برو، که مرا

[...]

سعدی

دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است؟

ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است

برادران طریقت نصیحتم مکنید

که توبه در ره عشق، آبگینه بر سنگ است

دگر به خُفیه نمی‌بایدم شراب و سماع

[...]

امیرخسرو دهلوی

کسی که عشق نبازد نه آدمی سنگ است

بلای عشق کشد هر که آدمی رنگ است

چه نقش بندی از اندیشه ای که بی عشق است

چه روی بینی از آیینه ای که در زنگ است

هزار پاره کنم جان مگر که در گنجد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
جامی

مقیم کوی تو را فسحت حرم تنگ است

ز کعبه تا سر کویت هزار فرسنگ است

دلم ضعیف و ز هر سو ملامتی چه کنم

که شیشه نازک و هر جا که می روم سنگ است

مکن به حلقه ما ذکر رشته تسبیح

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه