از این آتش که عشقت در من افروخت
سمندر سوختن را از من آموخت
زند هندو از آن خود را بر آتش
که از عکس تو آن آتش برافروخت
بلی این آتش از سودای عشقست
که او هم شمع و هم پروانه را سوخت
نثار گوهر یکدانه ای کرد
گهرهائی که بحر دیده اندوخت
سراپا آتشم آشفته چون شمع
مرا تا کسوت عشقش به تن دوخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تأثیر آتشین آن بر وجود انسان صحبت میکند. شاعر به تأثیر عشق خود بر او اشاره میکند که سبب سوختن و آتش گرفتن او شده است. او به سمندر، که موجودی است که در آتش میسوزد و دوباره زنده میشود، تشبیه میشود و عشق را به آتش سوزان و مرگ و زندگی تشبیه میکند. در نهایت، او به وضعیت آشفته خود اشاره میکند و میگوید که او همچون شمعی است که در عشق دیگران میسوزد.
هوش مصنوعی: عشق تو چنان آتشی در وجودم روشن کرده است که به من آموخت چگونه با سختیها و رنجها زندگی کنم و از آنها عبور کنم.
هوش مصنوعی: زند هندو به خاطر عشق و مهرش به تو، خود را به آتش میزند؛ چرا که یاد تو و تصویر تو، آن آتش را شعلهور کرده است.
هوش مصنوعی: این آتش که به وجود آمده، ناشی از شوق و عشق است که هم شمع را میسوزاند و هم پروانه را.
هوش مصنوعی: او گوهر ارزشمندی را به کسی تقدیم کرد که جواهراتی از عمق دریا را جمع آوری کرده است.
هوش مصنوعی: من تمام وجودم پر از آتش است و در حالیکه مانند شمعی آب میشوم و درهموبرهم هستم، عشق او به من لباس پوشانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دیباهای زَربَفْتَش سرافروخت.
بُخورِ عود و مشکش زیر برسوخت.
محبت آتشی در جانم افروخت
که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی
که خیاط اجل میبایدش دوخت
دل روشن به تعلیمش برافروخت
وزو بسیار حکمتها در آموخت
درآمد آتشی و جمله را سوخت
مرا برهاند و جانم را بر افروخت
چو نور پاکش اول مشعل افروخت
مه و خورشید شمع خویش از آن سوخت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.