زتن بریدن جان پیش عاشق آسانست
زجان بریدن جانان هزار چندانست
چه نور بود ندانم بنار ابراهیم
که آتشش همه باغ گلست و ریحانست
اگر تو زهر فرستی بکام من حلواست
نمک بسای بداغم که عین درمانست
نظر زکوی تو کردن بسوی کعبه خطاست
که دل بغیر تو دادن خلاف ایمانست
اگر تو حکم کنی سر بنه بتیغ نهم
که بندگان تو را سر بخط فرمانست
ننالم ار بخورم صد هزار زخم از تو
اگر بنالم گاهی زداغ هجرانست
تفاوتی که زعشاق هست بازهاد
همان تفاوت بین الدواب و انسانست
مرا نظر بگل خویش و بوستان بانرا
گمان که این زتماشائیان بستانست
کمینه ابجدی مکتب فلاطونست
که عقل در بر عشق تو طفل نادانست
شکنج زلف پریشان در آینه بنگر
مکن تو عیب بر آشفته گر پریشانست
میان ممکن و واجب علیست واسطه ای
که واجب است ولی در لباس امکانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهی عشق و سختیهای آن است. شاعر میگوید بریدن از زندگی برای عاشق آسان است، اما جدا شدن از معشوق خیلی دشوارتر. او از آتش ابراهیم یاد میکند که با وجود خطر، گل و ریحان میروید. همچنین اشاره میکند که اگر محبوب زهر بفرستد، برای او شیرین است و تحمل زخمهای ناشی از جدایی را میکند. رابطه عشق و ایمان را بیان کرده و میگوید دادن دل به غیر محبوب نادرست است. شاعر خود را در برابر خواستههای محبوب مطیع میداند و به تفاوت عاشق و غیرعاشق اشاره میکند. در نهایت، بحثی فلسفی درباره تحقق واجب و ممکن، و عشق به عنوان چیزی فراتر از عقل و دانش میکند.
هوش مصنوعی: فراق معشوق برای عاشق آسانتر از جدایی از بدن است، اما جدایی از معشوق هزاران برابر دشوارتر است.
هوش مصنوعی: نمیدانم نوری که در آتش ابراهیم وجود داشت چه بود، اما میدانم که آن آتش تمام باغهای گل و ریحان را تبدیل به زیبایی کرده است.
هوش مصنوعی: اگر تو برایم زهر هم بفرستی، برای من شیرین و خوشمزه است. حتی اگر نمک هم به زخمم بزنی، آن را درمان میدانم.
هوش مصنوعی: نگاه کردن به زیباییهای تو و رو آوردن به کعبه اشتباه است، زیرا سپردن دل به غیر از تو مخالف ایمان است.
هوش مصنوعی: اگر تو دستور بدهی که سر را با شمشیر بزنم، من به خاطر پیروی از تو این کار را انجام میدهم، زیرا بندگان تو همواره آماده اجرا کردن فرمان تو هستند.
هوش مصنوعی: من هرگز شکایت نمیکنم اگر از تو صد هزار زخم بخورم، چون گاهی درد جدایی از تو آنقدر عمیق است که به راستی نمیتوانم از آن بگذرم.
هوش مصنوعی: تفاوتی که بین عاشق و غیرعاشق وجود دارد، مشابه تفاوتی است که بین حیوانات و انسانها وجود دارد.
هوش مصنوعی: من به زیبایی گل خود و بهار نگاه میکنم و گمان میکنم که این منظره تنها متعلق به تماشاگران این باغ است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که حداقل و ابتداییترین مفهوم در مکتب فلسفی افلاطون، این است که عقل در برابر عشق تو همچون کودک نادانی عمل میکند. به عبارتی دیگر، عشق و احساسات انسانی بر دانش و عقل غالب هستند و نمیتوان تنها به منطق و تفکر خشک تکیه کرد.
هوش مصنوعی: به زلفهای پریشان خود خوب نگاه کن و ایراد نگیر، چرا که هرچه به نظر آشفته میآید، میتواند زیبایی خاصی داشته باشد.
هوش مصنوعی: در میان وجود و عدم، وجود واجب وجود دارد که در قالب امکان ظاهر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کمال دین محمد محمد آنکه برای
جمال حضرت و صدر و وزیر سلطانست
نفاذ حکم و قضا و قدرت قدر وسع آنک
به حل و عقد ممالک منوب دورانست
سپهر برشده تا رای روشنش دیدست
[...]
دلم در آرزوی عشق روی جانانست
بعشق می نرسم این همه بلا زانست
همه ازین سوی عشقست هر چه رنج و بلاست
چو جان بعشق گروکشت کار اسانست
چو اهل عشق نباشی و لاف عشق زنی
[...]
به قامت تو که تشویش سرو بستان است
به طلعت تو که تشویر ماه تابان است
به ابروی تو که جفت است و در جهان طاق است
به گیسوی تو که دلگیر تر ز قطران است
به سینه ی تو که از رشک اش آب گردد سیم
[...]
اگرچه بلبل طبعم هزار دستانست
حدیث من گل صد برگ گلشن جانست
ز بیم چنگل شاهین جان شکار فراق
دلم چو مرغ چمن روز و شب در افغانست
چو تاب زلف عروسان حجله خانه ی طبع
[...]
بنای خاطر ما از غم تو ویرانست
ز سوز عشق رخت آتشیم در جانست
اگر ز من طلبد جان از او دریغم نیست
هزار جان عزیزم فدای جانانست
به عید روی تو گفتم به دل چه چاره کنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.