گنجور

 
حکیم نزاری

به قامت تو که تشویش سرو بستان است

به طلعت تو که تشویر ماه تابان است

به ابروی تو که جفت است و در جهان طاق است

به گیسوی تو که دلگیر تر ز قطران است

به سینه ی تو که از رشک اش آب گردد سیم

به غمزه تو که در سینه، جفت پیکان است

به عارض تو که از غایت لطافت او

عرق نشسته ز خجلت بر آب حیوان است

به ساعد تو که سر پنجة نگارینش

خضاب کرده به خون بسی مسلمان است

بدان دو نرگس جادو که در ممالک حسن

هزار فتنه و آشوب از آن دو فتّان است

به حلقه حلقة زلف از فراز خورشیدت

که طرّه هاش چو دور قمر پریشان است

به روشنایی خورشید عالم آرایت

که همچو ذرّه در او چشم عقل حیران است

به رایحات عرق چین نازکت که درو

خواص پیرهن و چشم پیر کنعان است

که بی تو شخص نزاری چنان نزار شده است

که ره فراسر کارش نمیتوان دانست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
انوری

کمال دین محمد محمد آنکه برای

جمال حضرت و صدر و وزیر سلطانست

نفاذ حکم و قضا و قدرت قدر وسع آنک

به حل و عقد ممالک منوب دورانست

سپهر برشده تا رای روشنش دیدست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
کمال‌الدین اسماعیل

دلم در آرزوی عشق روی جانانست

بعشق می نرسم این همه بلا زانست

همه ازین سوی عشقست هر چه رنج و بلاست

چو جان بعشق گروکشت کار اسانست

چو اهل عشق نباشی و لاف عشق زنی

[...]

حکیم نزاری

اگر چه هر چه تو گویی صواب من آن است

ولی چو دل به خطا می رود چه درمان است

به روای ترکم اگر ترک جان بیاد گفت

ازو دریغ ندارم که خوشتر از جان است

مرا امید به هشیاری و صلاح نماند

[...]

خواجوی کرمانی

اگرچه بلبل طبعم هزار دستانست

حدیث من گل صد برگ گلشن جانست

ز بیم چنگل شاهین جان شکار فراق

دلم چو مرغ چمن روز و شب در افغانست

چو تاب زلف عروسان حجله خانه ی طبع

[...]

جهان ملک خاتون

بنای خاطر ما از غم تو ویرانست

ز سوز عشق رخت آتشیم در جانست

اگر ز من طلبد جان از او دریغم نیست

هزار جان عزیزم فدای جانانست

به عید روی تو گفتم به دل چه چاره کنم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه