بباغ حسن که کشت این نهال رعنا را
که دل گرفت زگل بلبلان شیدا را
کمند رشته مهر بتان بتاب چنان
که سوی بادیه آری زحی تو لیلا را
کشی چو سلسله اشتیاق ای یعقوب
به بیت حزن کشی یوسف و زلیخا را
حدیث جوهر فرد است عقده ی اما
دهان تنگ تو حل کرده این معما را
حدید شد دل خوبان تو باش مقناطیس
که برکنی ززمین کوه پای برجا را
چنان بحضرت او متحد شوی ای وامق
که در درون نگری نقش روی عذرا را
اگر تو عاشق شمعی بسوز پروانه
و گرنه جان پدر ترک کن تو دعوا را
بخویشتن بدرد گل حجاب تو بر تو
بباغ بلبل شیدا کشد چو غوغا را
میان عاشق و معشوق نیست بعد سفر
زمن بگوی حریفان دشت پیما را
میان واجب و امکان چه بعدهاست ولی
تو آینه شو و در خویش جوی سلما را
بشوی نقش بتان از درون سینه بجهد
که یار در تو نماید همه سر و پا را
گرفت خاک من آشفته بوی مهر علی
بجوز تربت درویش بوی مولا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییها و عشقهای انسانی پرداخته است. او از باغ حسن سخن میگوید که در آن نهالی زیبا کشت شده و تأثیر عمیق عشق بر دل انسانها و همچنین آرزوها و اشتیاقهایشان را به تصویر میکشد. شاعر مفهوم عشق را با نمادهایی مانند بلبل، لیلا، یعقوب و زلیخا تعبیر میکند و به جاذبه بین عاشق و معشوق اشاره دارد. او همچنین بر اهمیت درک معانی عمیق و خودشناسی تأکید میکند و عشق را به عنوان نیرویی قدرتمند که میتواند انسان را به خود توجه کند، معرفی میکند. در نهایت، شاعر به بوی مهر و عشق الهی اشاره دارد و بر ارادت به شخصیتهای والای دینی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: در باغ زیبایی که این نهال خوشقواره را پرورش دادهاند، دل بلبلهای عاشق از گلها گرفته است.
هوش مصنوعی: رشته محبت معشوقان را به گونهای بپیچ که لیلا را به سمت بیابان ببری.
هوش مصنوعی: ای یعقوب، وقتی که زنجیره اشتیاق را بکشانی، به خانه غم و اندوه میرسی، همانطور که یوسف و زلیخا را به هم پیوند داد.
هوش مصنوعی: حرف دربارهی ذات و جوهر فرد است، اما دهان بسته و محدود تو این معما را حل کرده است.
هوش مصنوعی: دل خوبان مانند آهن ربا باشد، تا بتوااند کوهها را از زمین برکنند و ثابت بایستند.
هوش مصنوعی: چنان به وحدت با او برس که وقتی در دل خود نگاه میکنی، تصویر چهره عذرا را ببینی.
هوش مصنوعی: اگر تو واقعاً عاشق چیزی هستی، باید مانند پروانه به شمع نزدیک شوی و خاطرخواهی ات را به نمایش بگذاری. اما اگر این احساس را نداری، بهتر است از درگیری و دعوا فاصله بگیری و کارها را ساده تر بگذرانی.
هوش مصنوعی: در گلستان زیبایی تو، بلبل عاشق به غنا و شادی میپردازد و این شور و حال را به همه جا میبرد. خودت را با زیباییات مپوشان، چرا که تو به باغی پر از زندگی و عشق تبدیل شدهای.
هوش مصنوعی: میان عاشق و معشوق فاصلهای وجود ندارد، سفر میکنم و به دوستانی که در دشت میپیمایند میگویم.
هوش مصنوعی: در میان وظایف و چیزهای ممکن چه فاصلهای وجود دارد، اما تو به عنوان آینهای باش و در درون خود، زیباییها را جستجو کن.
هوش مصنوعی: دل خود را از خیال و تصویر معشوقان پاک کن، تا بتوانی زیباییهای واقعی یار را در وجود خود کاملاً احساس کنی.
هوش مصنوعی: خاک من بوی محبت علی را به خود گرفته است، جز خاک درویش که بوی مولایش را میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو زلف تو صنما عنبر و تو عطاری
به عنبر تو همی حاجب اوفتد ما را
مرا فراق تو دیوانه کرد و سرگردان
ز بهر ایزد دریاب مر مرا یارا
بمان بر تن من زلف عنبرینت که هست
[...]
اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را
بریز خون دل آن خونیان صهبا را
ربودهاند کلاه هزار خسرو را
قبای لعل ببخشیده چهره ما را
به گاه جلوه چو طاووس عقلها برده
[...]
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسّر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طَلعت خویش
بیان کند که چه بودَست ناشکیبا را
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
[...]
به سرنمی شود از روی شاهدان ما را
نشاط و خوش دلی و عشرت و تماشا را
غلام سیم برانم که وقت دل بردن
به لطف در سخن آرند سنگ خارا را
به راستی که قبا بستن و خرامیدن
[...]
زمانه حله نو بست روی صحرا را
کشید دل به چمن لعبتان رعنا را
هوای گل ز خوشی یاد می دهد، لیکن
چه سود چون تو فرامش نمی شوی ما را
ز سرو بستان چندین چه می پرد بلبل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.