پیر مغان گشود زرحمت در سرای
زاهد بعذر توبه تو در این سرا درآی
جغدی اگر مجاور دیر مغان بود
کسب شرف زسایه او میکند همای
ساقی چو می بجام سفالین تو میکنی
از جم که یاد آرد و جام جهان نمای
خاک در سرای مغان آب زندگیست
هم آتشش چو باد مسیحاست جان فزای
ساقی مکن زمرده دلان منع آب خضر
مشگل گشا توئی زدلم عقده برگشای
جز روی تو که غالیه سا شد زموی تو
خورشید را که دیده در آفاق مشگسای
با سر بشوق جذبه عشق تو میروم
گر ببینی این رواق معلق بود بپای
آشفته جا گرفت در آن زلف پیچ پیچ
دیوانه ای بسلسله خوش کرده است جای
گمگشتگان دشت هوائیم از کرم
ما را بسوی کعبه برای خضر رهنمای
کعبه کدام ودیر مغان کوی مرتضی
کاوراست عرش کرسی و گردون بود سرای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فضایل و زیباییهای دنیای عرفانی و معنوی میپردازد. شاعر از پیر مغان، که نماد حکمت و رحمت است، دعوت میکند تا زاهدان و توبهکنندگان را به سرای خود بپذیرد. او به تمثیلهایی مانند «جغدی در مجاورت دیر مغان» اشاره میکند که حتی در سایهی آن نیز انسان شرف و بزرگی پیدا میکند. ساقی، که نماد سرور و شادی است، از می و جامی صحبت میکند که به یاد سلطانی به نام جم و جهانی که در آن چیزها قابل رؤیت است، میافتد.
شاعر در ادامه به خاک مغان به عنوان آب حیات اشاره میکند و میگوید که آتش و زندگی در آنجا جاری است. او از ساقی میخواهد تا دلهای بیروح را به زندگی بازگرداند و با محبت خود، گرههای سختی را بگشاید. صورت عشق و جذبه به تصویر کشیده میشود و شاعر با شور و شوق به سوی معشوق میرود. همچنین او به گمگشتگان و راهنمایی که در جستجوی حقیقت و کمالاند، اشاره میکند.
در نهایت، شاعر به مقایسه کعبه و دیر مغان میپردازد و به اهمیت هردو در جستجوی معنویت و حقیقت اشاره میکند، که هر یک در نوع خود سرای رحمت و بزرگی است.
هوش مصنوعی: پیر مغان با لطف و محبت خود در کنار زاهد را به روی تو باز کرده است. بخاطر توبهات، میتوانی به این مکان وارد شوی.
هوش مصنوعی: اگر جغدی در کنار دیر مغان زندگی کند، به خاطر سایه او هم میتواند جلالة و احترام پیدا کند.
هوش مصنوعی: ای ساقی! وقتی که شراب را در جام سفالی تو میریزی، یاد جمشید را زنده میکنی و جامی را به نمایش میگذاری که جهان را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: خاک در مکان مغان نماد حیات و زندگی است، در حالی که آتش آن مانند نیرویی زندهکننده و شفابخش عمل میکند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، مانع نوشیدن دلهای اندوهگین نشو! تویی که میتوانی مشکلات را حل کنی و گرههای دل را باز کنی.
هوش مصنوعی: فقط چهره توست که مانند عطر خوشبویی است و برای خورشید هیچ چیزی مانند آن نمیتواند در جهان دیده شود.
هوش مصنوعی: با شوق و اشتیاق عشق تو به جلو میروم، اگر بنگری، این مکان معلق و بیپایه است.
هوش مصنوعی: در آن زلف پیچیده، دیوانهای آرامش یافت و به زیباییاش پیوسته است.
هوش مصنوعی: گمشدگان در دشت آرزوها به ما نیاز دارند و ما با لطف خودشان را به سوی مقصد اصلی، یعنی کعبه، هدایت میکنیم.
هوش مصنوعی: کعبه و معبد مغان هر دو خانهای برای عبودیت هستند، اما کجا میتوان کوی مرتضی را یافت که جایگاه او بالاتر از آسمانها و عرش خداوند است؟ آنجا واقعیترین سرای معنوی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جزوی و کلی از دو برون نیست آنچ هست
جز وی همه تو بخشی و کلی همه خدای
من از خدای و از تو همی خواهم این دو چیز
تا او ترا بقا دهد و تو مرا قبای
باغیست دلفروز و سراییست دلگشای
فرخنده بادبر ملک این باغ و این سرای
زین گونه باغ هیچ ندیدم به هیچ شهر
زین گونه جای هیچ ندیدم به هیچ جای
باغی چنان که بر در او بگذری اگر
[...]
نالم ز دل چو نای من اندر حصار نای
پستی گرفت همت من زین بلند جای
آرد هوای نای مرا ناله های زار
جز ناله های زار چه آرد هوای نای
گردون به درد و رنج مرا کشته بود اگر
[...]
ماه رجب که هست همایونترین همای
از آشیان فضل خدایست برگشای
پروازش از لوازم پیروزی و ظفر
گسترده سایه بر علم سایه خدای
خورشید خسروان که جهانراست عدل او
[...]
ای زلف بند کرده ز ابرو گره گشای
با دوستان بخند و سخن گوی و خوش درآی
میدان مهر جوی و درو اسب وصل تاز
چوگان عشق گیر و درو گوی دل ربای
انده فزای شد دل شادی پرست من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.