گر هر که را نهانی کاریست با نگاری
ما را نهان و پیدا جز عشق نیست کاری
نقش و نگار مانی نغز است و دلکش اما
حاشا که کرده تصویر ز این طرفه تر نگاری
خودکامی است از یار بوس و کنار جستن
هر کس که دوست خواهد از خود کند کناری
آب حیات و اکسیر آرم به ارمغانی
در کوی میفروشان گر افتدم گذاری
ظلمانیم ز شهوت، نورانی از محبت
بنوازی ار به نورم ور سوزیَم به ناری
بگسسته ار مهارم بیرون کی از قطارم
داری زمام امکان بر سر نهم مهاری
با یار در شبستان عاشق کند گلستان
گرچه بود زمستان سازد عیان بهاری
لیلا نماند و عذرا مجنون برفت و وامق
آن حسن و عشق دادند بر ما و گلعذاری
سهل است عشقبازی در چشم کامجویان
گر درد عشق داری افتاده سخت کاری
سلطان کشور عشق آشفته جز علی کیست؟
ناچار هست شاهی هر جا بود دیاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دیوانگی ناشی از آن صحبت میکند. شاعر به توصیف احساسی عمیق و رازآلود نسبت به عشق میپردازد و میگوید که هیچ کاری مهمتر از عشق نیست. او به زیباییهای ظاهری و خودکامگی در عشق اشاره میکند و تأکید میکند که عشق واقعی نیاز به فداکاری و دل کندن از خود دارد. شاعر همچنین از تلخی و لذت عشق صحبت میکند و به این نکته میپردازد که عشق میتواند هم آرامشبخش و هم سوزاننده باشد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که در دنیای عشق، علی به عنوان سلطان عشق در نظر گرفته میشود و جایی برای شک و تردید نیست.
هوش مصنوعی: اگر کسی کار خاصی با محبوبش دارد، ما هم هیچ کار دیگری جز عشق ورزیدن نداریم. این عشق هم برای ما نهان و هم آشکار است.
هوش مصنوعی: نقوش و طراحیها بسیار زیبا و دلنشین هستند، اما بعید است که تصویری از این طرف زیباتر از آنچه که هست بیابیم.
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال محبت و نزدیکی با یارش باشد، باید از خودبینی و خودخواهی دوری کند و خود را کنار بگذارد.
هوش مصنوعی: اگر در کوچهی میفروشان، بخت من به من اجازه دهد که از آب حیات و اکسیر زندگی بهرهمند شوم، از آن هدیهای با خود میآورم.
هوش مصنوعی: ما در تاریکی شهوت هستیم، اما اگر محبت کنی، نورانی خواهیم شد. اگر هم به نور دادن بپردازی، ما سوزان خواهیم بود.
هوش مصنوعی: اگر که مهارم پاره شود، دیگر چه راهی برای نگه داشتن من از مسیر دارم؟ آیا میتوانی کنترل بر امکانها را در دستانم قرار دهی؟
هوش مصنوعی: با عاشق خود در میانسالی که شباهنگام است، فضای دلنواز و شادی ایجاد میکند، حتی اگر زمستان باشد و تنهایی، او به وضوح بهاری را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: لیلا و عذرا دیگر در میان نیستند و مجنون (عشق مجنون) رفته است. وامق (عاشق معروف) هم زیبایی و عشق را به ما سپرده است، مانند گل عذاری.
هوش مصنوعی: عشقورزی برای افرادی که به دنبال لذتاند کار سادهای است، ولی اگر تو دچار درد و رنج عشق شدهای، شرایط برایت بسیار دشوار خواهد بود.
هوش مصنوعی: سلطان دنیای عشق، جز علی هیچ کس دیگر نیست. هر جا که باشد، ناچار است که حکمرانی کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
چون دوستان یکدل در پیش او نهادم
بستد به دوستی دل ننمود دوستداری
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
[...]
ای لعبت حصاری، شغلی دگر نداری
مجلس چرا نسازی، باده چرا نیاری
چونانکه من به شادی روزی هم گذارم
خواهم که تو به شادی روزی همیگذاری
گر دوستدار مایی، ای ترک خوبچهره
[...]
ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
چون دوستان یکدل دل پیش تو نهادم
بسته به دوستی دل بنموده دوستداری
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
[...]
ای شاه عدل گستر عید آمدست بر در
از یار خواه باده وز باده خواه یاری
دانی یقین و داری هرچ آن وجود دارد
جز غیب کان ندانی جز عیب کان نداری
در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا
[...]
تا چند عشق بازیم بر روی هر نگاری؟
چون میشویم عاشق بر چهرهٔ تو باری
از گلبن جمالت خاری است حسن خوبان
مسکین کسی کزان گل قانع شود به خاری!
خواهی که همچو زلفت عالم به هم بر آید؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.