سحر است بر کمان نه دل را زتیر آهی
که زبرق آه دارد شب تیره صبحگاهی
گذرد چو تیر آرش زکسان بیک گشادن
بسحر اگر برآید زدل شکسته آهی
چو حکیم نخشب امشب زچه درون بحکمت
بدر آور از گریبان بفروغ قرص ماهی
تو بچاه نفس تاریک چو یوسفی بمحبس
مگر آه کاروانان بدر آردت زچاهی
بسر برهنه چون خور تو بعجز اگر درآئی
بسپهر رفعت البته که صاحب کلاهی
اگرت سرشگ رخسار نشویدت سحرگاه
بصباح روز محشر زگناه روسیاهی
بگدائی در دوست بیا در این دل شب
که چو بامدادت آید بیقین که پادشاهی
همه توبه شکسته است چو آبگینه در ره
با چه حیله میتوان جست در این میانه راهی
مگر از ولای حیدر بکف آوری رکیبی
بنشینی ار بکشتی تو بموجه تباهی
زگناه خویش آشفته بگوی و مهر حیدر
چه محل که پیش صرصر بنهند برگ کاهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضمون عمیق و فلسفی اشاره دارد و احساسات انسانی را درباره درد و رنج بیان میکند. شاعر از دل شکسته و آلامی که در دل دارد، صحبت میکند و به جستجوی رهایی از این دردها میپردازد. او به نور صبح و امیدی که ممکن است بعد از شب تیره بیاید، اشاره میکند و درخواست میکند که در دل شب، به درگاه دوست و یار بیفتد تا شاید بتواند به آرامش برسد. شاعر همچنین بر این نکته تأکید دارد که توبه کردن و جبران گذشته، میتواند انسان را از گناه و سیاهی نجات دهد. در کل، شعر به جستجوی حقیقت و رهایی از زنجیرهای دنیاست و به امید و نیروی عشق تاکید میکند.
هوش مصنوعی: صبح نزدیک است و دل را با تیر اندوهی که ناشی از رعد و برق شب تیره است، میآزارد.
هوش مصنوعی: وقتی آرش مانند تیر از دست رها میشود، اگر کسی از دل شکستهاش آهی برآورد، با قدرت میتواند به اهداف خود برسد.
هوش مصنوعی: امشب حکیم نخشب به چه دلیلی از عمق حکمت خود بیرون بیا و مانند روشنی ماه از دل تاریکیها روشنایی ببخش.
هوش مصنوعی: تو در عمق نفس خود مانند یوسف در زندان هستی، اما شاید آه و ناله کاروانها بتواند تو را از این چاه بیرون بیاورد.
هوش مصنوعی: اگر انسانی با دست ناپاک و برهنه به دنیا بیاید و به مقام و مرتبهی بلندی دست یابد، قطعاً او صاحب قدرت و نفوذ است.
هوش مصنوعی: اگر اشکهایت در صبحگاه بر چهرهات نریزد، در روز قیامت از گناهانت به زشتی بر نخواهی گشت.
هوش مصنوعی: در دل شب را به دوستا بگذار و به درگاه او بیندیش، زیرا وقتی صبح بر تو فرود آید، قطعاً احساس سلطنت و عظمت خواهی کرد.
هوش مصنوعی: همه افراد دست به شکستن وعدههای خود زدهاند، مانند شیشهای که در مسیر آسیب دیده است. در این شرایط، چگونه میتوان به دنبال راهی برای عبور بود؟
هوش مصنوعی: اگر از سرزمین حیدر چیزی به دست نیاوری و بر تکیهگاه آن ننشینی، ممکن است در مسیر نابودی غرق شوی.
هوش مصنوعی: از اشتباهات خودت صحبت کن و به محبت علی (ع) اهمیت نده، زیرا در برابر طوفان، برگ کاهی هیچ ارزشی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگرم حیات بخشی وگرم هلاک خواهی
سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی
من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم
تو هزار خون ناحق بکنی و بی گناهی
به کسی نمیتوانم که شکایت از تو خوانم
[...]
پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاهی
اگر اتفاقت افتد، به فتادگان نگاهی!
ز غمت کجا گریزم که جهان گرفت حسنت
ز تو هم به تست، یارا، اگرم بود پناهی
شرف هلاک مابین، به دو بوسه جان نو ده
[...]
بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاهی
نفروخت هیچ شمعی که نکشتمش بآهی
چه خوش آنکه میگذشتی سوی من بناز و کردی
چه تبسمی نهانی چه بلای جان نگاهی
منم آن شکار وحشی که ز تیر طعنه هرگز
[...]
َبه امید عذر خواهان ز نیاز عذر خواهی
که مسوز بیش از اینم به گناه بی گناهی
طلبد بهار بوست، ز نسیم صبحگاهی
سر آفتاب جوید ز تو زیب کج کلاهی
ز فروغ آفتابم نبود خبر که بی تو
چو دو زلف توست یکسان، شب و روزم از سیاهی
[...]
مگر از کمین حسنی شبخون زده سپاهی
که گذشته باز بر دل پی تازه نگاهی
سر آن بهشت گردم که درو ز جوش عصمت
جگر نسیم سوزد ز طپیدن گیاهی
صنمیست قاتل من که به عرصه گاه محشر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.