محتسب چند ز کین شیشه ما میشکنی
شرم کن از می اگر رحم به ما مینکنی
دل ما شیشه ما عشق ازل باده او
حرم خاص خدا را ز چه رو میشکنی
تو که صد خیل گرفتار به یک مو داری
دام بر صید وحوش از چه به صحرا فکنی
پیش چشمت چه، محل لشکر ترکان دارد
تو که از تیر نظر رستم دستان بزنی
شاید از حیله اخوان نکند جامه قبا
یوسفی را که به خون غرقه بود پیرهنی
دل افسرده سمنزال محبت طلبد
کند افسرده خزان باغ و گل و یاسمنی
حسن گل را که خبردار شود در گلزار
بلبل ار برنکشد نغمه صوت حسنی
فتنهجویان بگریزند زشه روی بپوش
تو که از چشم سیه فتنه دور زمنی
همه جا خیمه لیلاست سراسر در و دشت
جویدش بیهده مجنون بربع و دمنی
لعل لب را چه کنی بوسهگه بوالهوسان
خاتم جم نبود لایق هر اهرمنی
من و ما در حرم عشق مزن آشفته
که در آن خانه به جز حق نسزد ما و منی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عشق و آسیبپذیری انسان در برابر آن میپردازد. شاعر از معشوق میخواهد که به او رحم کند و از شکستن دلش که به شیشه تعبیر شده، دست بردارد. او اشاره میکند که عشق ازل مانند بادهای است که وجودشان را پر کرده، و به زیباییهای طبیعت و دلتنگیهای عاشقانه اشاره میکند. شاعر در ادامه به فتنهها و دسیسههای اطراف اشاره میکند و تأکید دارد که عشق واقعی باید خالص و بیآلایش باشد. او از این میگوید که در حقیقت در حرم عشق تنها حق وجود دارد و نباید در آنجا به منیت و خودخواهی پرداخته شود. این شعر در نهایت نمایانگر تلی از اشتیاق، درد و جستجوی عشق حقیقی است.
هوش مصنوعی: محتسب، تو به خاطر حسادت، شیشههای ما را میشکنی. اگر به ما رحم نمیکنی، حداقل از شراب شرم کن.
هوش مصنوعی: دل ما مانند شیشهای است که عشق از آغاز در آن جاری است. چرا باده او را که حرم خاص خداست، میشکنی؟
هوش مصنوعی: تو که خود را درگیر زحمتها و مشکلات بسیاری کردهای، چرا به دنبال شکار در طبیعت میروی؟
هوش مصنوعی: در برابر چشمان تو، مانند یک میدان جنگ است و تو که قدرت تیراندازی رستم را داری، بر اینجا چیره میشوی.
هوش مصنوعی: شاید از ترفندهای برادران یوسف، جامه قبا یوسف که به خون آغشته شده بود، نجات یابد.
هوش مصنوعی: دل غمگین مانند سمن، محبت میطلبد، در حالی که خزان بر باغ و گل و یاسمن سایه انداخته است.
هوش مصنوعی: اگر گل به زیبایی و شکوفایی خود آگاه شود، بلبل در باغ دیگر نغمهای از زیباییاش سر نمیدهد.
هوش مصنوعی: آشوبگران باید از مشرق زمین دور شوند و چهره خود را بپوشانند، زیرا که از نگاه سیاه و حساسی که درونم دارم، به زودی از این مشکلات دور میشوم.
هوش مصنوعی: در تمام جاها، نشانههای لیلا وجود دارد و مجنون، حتی در بیابانها و دشتها، به دنبال او میگردد، ولی تلاشهای او بیفایده است.
هوش مصنوعی: لعل لب را چه کنی؟ بوسهای که از شوق و عشق بوسهزنی است، ارزش و زیباترین سنگی چون خاتم جن را ندارد و فقط مخصوص شاهزادگان و اشراف است.
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر از اهمیت عشق و وجود خداوند در حرم عشق صحبت میکند. او میگوید که در این مکان مقدس، نباید به مفاهیم جدایی مثل "من" و "ما" توجه کرد، زیرا تنها حقیقت واقعی و شایسته در این مکان، وجود خداوند است و چیز دیگری جایی در آن ندارد. بنابراین، نباید بین خود و دیگران تمایزی قائل شد یا درگیری و آشفتگی ایجاد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه لطفست که ناموس صبا میشکنی
وین چه حلمست که دشمن به غلط میفکنی
دشمنان از سخن نرم تو مغرور شدند
وقت باشد که زیانکار شود خوشسخنی
چند ازین قاعدهها وقت درآمد که کنون
[...]
در همه شهر خبر شد که تو معشوق منی
این همه دوری و پرهیز و تکبر چه کنی
حد و اندازهٔ هرچیز پدیدار بود
مبر از حد صنما سرکشی و کبر و منی
از پی آنکه قضا عاشق تو کرد مرا
[...]
به شکرخنده بتا نرخ شکر میشکنی
چه زند پیش عقیق تو عقیق یمنی
گلرخا سوی گلستان دو سه هفته بمرو
تا ز شرم تو نریزد گل سرخ چمنی
گل چه باشد که اگر جانب گردون نگری
[...]
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
[...]
مست و شوریده چنانم که ز بی خویشتنی
من توام هیچ نمیدانم اگر خود تو منی
شرطِ اخلاص چنان است ز مبدایِ وجود
که نه من بر تو گزینم نه تو بر من شکنی
وقت وقتی چه شود گر به سرِ ما گذری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.