من جان سپر کنم چو تو شمشیر میزنی
دیده هدف اگر به نشان تیر میزنی
ساقی بدست جام می و در کمین دین
مطرب تو راه دل بمزامیر میزنی
زنهار از فسون تو ای چشم حیله ساز
که آهوئی و بحیله ره شیر میزنی
آنجا که نقش آن بت غیبی مصور است
مانی چگونه لاف زتصویر میزنی
عارف بنشئه مست تو زاهدا بمی بلی
خوش رهزنی که راه بتغییر میزنی
تیر از کمان طفل جوانی نخورده ای
ای نوجوان که طعنه باین پیر میزنی
نخجیر ما کند بنظر یکجهان شکار
صیاد اگر به تیر تو نخجیر میزنی
ای عشق از غریو تو پر شد جهان مگر
نوبت بنام حسن جهانگیر میزنی
تقدیر ماست عشق تو را عقل سرنوشت
چند ای حکیم لاف زتدبیر میزنی
عمریست ره بحلقه زلفش نبرده ای
تا کی تو دم زناله شبگیر میزنی
سودای زلف تو بکمندش ببسته سر
آشفته را به پا زچه زنجیر میزنی
ای دست حق اگر چه من از اهل دوزخم
شاید اگر تو دست بتقدیر میزنی
درویش تو زفقر پریشان و مضطر است
وقتست اگر که بر مستش اکسیر میزنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و دلبستگی عارف به معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تصویرسازیهای زیبا به بیان احساسات عمیق خود میپردازد و از خطراتی که در پی عشق وجود دارد، هشدار میدهد. او به چالشهای عشق، فریبها و دشواریهایی که در این مسیر وجود دارد اشاره میکند و در عین حال از قدرت و جذبه معشوق سخن میگوید. در نهایت، شاعر به سرنوشت و تقدیری که به عشق ختم میشود، اشاره میکند و خواهان رهایی از بند غم و فقر احساسی میباشد.
هوش مصنوعی: من جانم را فدای تو میکنم اگر تو به من حمله کنی، حتی اگر هدف تیرت را ببینی.
هوش مصنوعی: ای ساقی، با دستت جام می را بگیر و در حالی که دین و مذهب را از یاد بردهای، با نغمههای خوش تو، دلها را به تماشا دعوت کن.
هوش مصنوعی: احتیاط کن از جاذبههای چشمان فریبندهات، زیرا تو مانند آهویی هستی که با نیرنگ، راه شیر را دنبال میکنی.
هوش مصنوعی: در جایی که تصویر زیبای آن معشوق غیبی وجود دارد، تو چگونه میتوانی از هنرت در تصویرسازی صحبت کنی؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نوعی به حالت عارفان و دلسوختگان اشاره دارد. او میگوید که عارفان در حالت سرمستی و شیدایی قرار دارند و از زهد و ظاهرسازی دوری میکنند. شاعر تأکید میکند که این حالت خوشی و شیدایی، مانند یک راهزن است که در مسیر تغییر و تحول قرار دارد و به سادگی نمیتوان آن را نادیده گرفت. بنابراین، زندگی و مسیر واقعی در تغییر و تحول است و نباید به ظواهر زهد و عبادت بسنده کرد.
هوش مصنوعی: ای نوجوان، تو که هنوز به بلوغ نرسیدهای، چرا به این پیرمرد طعنه میزنی؟ مثل این است که تیر از کمان بچهای که هنوز بزرگ نشده، پرتاب شود.
هوش مصنوعی: اگر تو با تیر خود به شکار مشغول شوی، به نظر میرسد که شکار در نظر ما یک دنیای وسیع از شکارهای مختلف است.
هوش مصنوعی: ای عشق، با صدای بلند تو، جهان پر از تو شده است. آیا اکنون نوبت ذکر نام حسنی نیست که دنیا را تسخیر کرده است؟
هوش مصنوعی: سرنوشت ما به عشق تو وابسته است و ای حکیم، نمیتوانی با ادعای تدبیر تغییرش دهی.
هوش مصنوعی: سالهاست که در دام زلف او گرفتار شدهای و هنوز نمیدانی که چقدر باید به این عشق ادامه دهی. هر شب با غم و اندوه در دل، شکایت میکنی و نمیدانی تا کی باید این حال را تحمل کنی.
هوش مصنوعی: آرزو و اشتیاق من به زلف تو، باعث پیچیدگی و سردرگمی ذهن من شده است. این حال آشفتهام را به چه دلیلی با زنجیر نگه میداری؟
هوش مصنوعی: ای دست خدا، اگرچه من از اهل جهنم هستم، شاید اگر تو به سرنوشت من توجّه کنی...
هوش مصنوعی: فقیر نگران و آشفته است و وقت آن است که اگر برای مستیاش دارویی میزنی، اقدامی بکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رو بر نتابم از تو گرم تیر می زنی
خورسند ار مرا تو به شمشیر می زنی
گر تیغ می زنی سپرم پیش تیغ تو
هر چند بی جنایت و تقصیر می زنی
تیغ ازمیان کشیده داری سر زدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.