تو را که زیر لبان روح یک جهان داری
دو چشم خود ز چه بیمار و ناتوان داری
چه بلبلی که تو صد باغ وقف نغمه توست
چه نوگلی تو که یک شهر باغبان داری
ز جور غیر شکایت مکن که یارت هست
به جور خار بساز ای که بوستان داری
حکیم گو نزند دم دگر ز جوهر فرد
تو را سزاست که معنیش در میان داری
تو با خیال میانش دلا خوشی همه شب
به هیچ شب همه شب دست در میان داری
یکی بکشت یکی زنده گشت و دعوی کرد
بکن تو دعوی معجز که این و آن داری
چه مرغی و ز کدام آشیانهای ای عشق
که هر کجا که دلی هست آشیان داری
زبان تو عجب آتش فشاند شد آشفته
چه آتشیست که اندر میان جان داری
ز آستان علی سر مپیچ ای درویش
روی به خانه اگر ره بر آستان داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف عشق و زیبایی است و به تمجید از معشوق میپردازد. شاعر از قدرت و لطافت عشق سخن میگوید و به زیباییهای طبیعی که به معشوق نسبت داده شده، اشاره میکند. او به معشوق میگوید که نباید از مشکلات و ناامیدیها شکایت کند چون یاری در کنار اوست. در ادامه، اشاره میکند که عشق امکان خلق معجزه و زیبایی را به انسان میدهد و بر اهمیت آن در زندگی تأکید میکند. در پایان، شاعر به درویش توصیه میکند که به آستان علی پناه ببرد و ارتباط با حق را فراموش نکند. مجموعاً، شعر تصویری از عشقی عمیق و پر معنا را ارائه میدهد که مملو از احساسات و زیبایی است.
هوش مصنوعی: تو که به خاطر روح یک دنیا زیر لبانی، چرا چشمانت این گونه بیمار و ناتوان به نظر میرسند؟
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ارزش خاصی اشاره دارد که یک فرد دارد. بلبلی که در باغها میخواند نماد حسن صدا و زیبایی است و باغهایی که مختص او هستند، نشاندهنده تأثیر و محبوبیت او در بین مردم است. همچنین نوگل، که به خاطر زیباییاش مورد توجه قرار گرفته، به دوستان و هوادارانی که آن فرد دارد اشاره میکند. در مجموع، این بیت به ستایش از زیباییها و ویژگیهای خاص یک شخص پرداخته است، به طوری که او برای خود باغهایی از محبت و توجه دیگران دارد.
هوش مصنوعی: از ناملایمات و سختیهای غیر از هیچ کس شکایت نکن، زیرا یار و محبوب تو در کنار توست. پس با مشکلات مانند خارهایی که در بوستان وجود دارند، بساز و ادامه بده.
هوش مصنوعی: حکیم میگوید که سخن کسی دیگر را نپذیر، چرا که تو خود بهاندازه کافی در درونت معنی و مفهوم را داری.
هوش مصنوعی: تو در خیالت به آن چهره زیبا و دلربا، شاد و خوشحالی، اما در واقعیت، شبها هیچچیز جز غم و اندوه را تجربه نمیکنی و تنها در خیال خود به او نزدیک هستی.
هوش مصنوعی: یک نفر کشته شد و یک نفر دیگر زنده ماند و ادعایی را مطرح کرد. تو هم میتوانی ادعای خود را مانند معجزه بیان کنی که این و آن را داری.
هوش مصنوعی: ای عشق، تو چه موجودی هستی و از کدام لانه میآیی که در هر جایی که دلی وجود داشته باشد، منزل گزینی؟
هوش مصنوعی: سخنان تو به طور عجیبی گرم و پرحرارت است. چه آتش سوزانی در درون تو وجود دارد که جان مرا به هم ریخته است؟
هوش مصنوعی: ای درویش، سر خود را از درگاه علی بر نگردان. اگر راهی به سوی خانهات داری، خود را به درگاه او نزدیکتر کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به حق آنک تو جان و جهان جانداری
مرا چنانک بپروردهای چنان داری
به حق حلقه عزت که دام حلق منست
مرا به حلقه مستان و سرخوشان داری
به حق جان عظیمی که جان نتیجه اوست
[...]
ترا سزد که کنی دعوی جهانداری
که در جهان دلم ملک جاودان داری
جهان دل به تو بخشم کنون که نوبت تست
بزن بزن صنما نوبت جهان داری
اگر تو غاشیه بر دوش مه نهی بکشد
[...]
حدیث یا شکر است آن که در دهان داری
دوم به لطف نگویم که در جهان داری
گناه عاشق بیچاره نیست در پی تو
گناه توست که رخسار دلستان داری
جمال عارض خورشید و حسن قامت سرو
[...]
تویی که عارض رخسار دلستان داری
دلم به غمزه ربودیّ و قصد جان داری
تو بوستان جمالیّ و ناشکفته هنوز
هزار غنچه بر اطراف بوستان داری
بدین رخ چو مه و قامت چو سرو روان
[...]
دلم ببردی و دانم که قصد جان داری
سر بریدن پیوند دوستان داری
نه شرط صحبت و آیین دوستان دانی
نه رسم و عادت یاران مهربان داری
به خاطرت نگذشت ای طبیب مشتاقان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.