جز حسن دیده دیده در روی تو کمالی
ور نه هر آن که بینی او راست زلف و خالی
چون هندوان در آذ از رشک میبرم سر
تا تو مجاور ای خال بر طرْف آن جمالی
از حالت قد تو اندر سماع آید
گر صوفئی ببینی روزی به وجد و حالی
دی رفت با حکیمی حرفی ز سِرّ موهوم
در خاطرش نگنجد جز آن دهان خیالی
بر چرخ یا هلال است یا بدر یا که خورشید
باروی و ابروان تو بدر و خور و هلالی
در کوی تو ملولم این بس عجب که هرگز
اندر بهشت نبْود بر خاطری ملالی
تا کوکب مرادم کی از افق برآید
با مصحف جمالت امشب زدیم فالی
پیوند روح با روح جز جذبهای نباشد
تدریس عشق را نیست اسباب قیل و قالی
سرو و گل و مه و خور ناچار در زوالند
ای عشق لایزالی نبْود تو را زوالی
ای شمع بزم وحدت از پرتو تو روشن
آشفته را طلب کن کاو را نمانده بالی
ای دست حق بماند سر سبز و جاودانی
چون خضرش ار ببخشی از حوض خود زلالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است که به نظر شاعر، تنها زیبایی واقعی و کامل در چهره معشوق وجود دارد و سایر زیباییها در مقایسه با آن ناقص به نظر میرسند. شاعر با استفاده از تشبیهات به توصیف چهره و حالت قد معشوق میپردازد و عشق را به عنوان نیرویی فراتر از کلمات و صحبتهای معمول معرفی میکند. او همچنین به این نکته اشاره میکند که زیباییها و نعمتهای دنیا، همگی ناپایدار و در زوالاند، در حالی که عشق واقعی ابدی و پایدار است. در پایان، شاعر با تمثیلی از نور و روشنی عشق، به جاودانگی و سرسبزی آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: تنها زیبایی که در چهره تو مشاهده میشود، کمال است وگرنه هر کس دیگری که ببینی، فقط زلف و تو خالی از زیبایی است.
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی و خوشرویی تو نگاه میکنم، احساس حسادت میکنم، مانند آنچه که هندوان از زیباییهای خود دارند. دیوانگی و شیدایی من به خاطر وجود تو در نزدیکیام است.
هوش مصنوعی: اگر روزی با دیدن قد و قامت تو، صوفیای را ببینی که به وجد و حال آمده، این نشاندهنده تأثیر شگرف تو بر اوست.
هوش مصنوعی: دیگری با یک حکیم درباره موضوعی رازآلود صحبت کرد، اما چیزی جز آن گفتههای خیالی در ذهنش جا نگیرد.
هوش مصنوعی: در آسمان یا ماه دیده میشود یا خورشید، و زیباییهای چهره و ابروهای تو مانند ماه و خورشید و هلال است.
هوش مصنوعی: در کوی تو من احساس خستگی میکنم؛ چقدر عجیب است که حتی در بهشت هم هیچ وقت احساس ملالت نکردم.
هوش مصنوعی: به انتظار نشستهام که ستاره آمالم کی از افق طلوع کند. امشب با جاذبه زیباییات فال گرفتهایم.
هوش مصنوعی: ارتباط عمیق میان دو روح تنها از روی جذبه و کشش است و تدریس عشق به وسایل یا بحث و جدل نیازی ندارد.
هوش مصنوعی: سرو، گل، ماه و خورشید به ناچار به زودی از بین میروند، اما ای عشق بیپایان، تو هرگز از بین نخواهی رفت.
هوش مصنوعی: ای شمع محفل یگانگی، روشناییات باعث روشنی این مکان است. به سراغ آشفتههای دل برو و آنها را که دیگر نیروی پرواز ندارند جستجو کن.
هوش مصنوعی: ای دست خدا، همیشه جوان و همیشه سبز باش، مانند خضر. اگر از آب زلال خود به من ببخشی، شایستهات خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شوریده کرد ما را عشق پری جمالی
هر چشم زد ز دستش داریم گوشمالی
زنجیر صبر ما را بگسست بند زلفی
بازار زهد ما را بشکست عشق خالی
با سرکشی که دارد خوئی چه تندخوئی
[...]
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن که دارد با دلبری وصالی
دانی کدام دولت در وصف مینیاید
چشمی که باز باشد هر لحظه بر جمالی
خرم تنی که محبوب از در فرازش آید
[...]
اکنون که نیست ما را با دوستان وصالی
پیوند تن نخواهد جانم به هیچ حالی
از بهر دوست خواهم هم جان و هم جهان را
چون دیگران نباشم در بند جاه و مالی
ای اشتیاق جانم بگذار تا بخسبم
[...]
ای بر شفق نهاده از شام زلف خالی
بر گرد ماه بسته از رنگ شب هلالی
چون ماه عید جویم هر شب تو را، ولیکن
ماهی چنان نبیند جوینده، جز به سالی
ما کمتریم از آن سگ کو بر در تو باشد
[...]
با آنکه بی نصیبم از مال و جاه دنیا
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
بر هیچکس دلم را حسرت نبود هرگز
الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.