آفت عرصه خاکی و مه افلاکی
با چنین لطف که گوید که ز آب و خاکی
گر کست خواند پریزاد نه چندین عجب است
کادمیزاده ندیدیم بدین چالاکی
دام کوتهنظران چون شدی ای حلقه زلف
که به صید دل صاحبنظران فتراکی
مرغ دل میتپد از حسرت یک نظره به خون
خنک آن سینه که از تیر نظر صد چاکی
چه کنی پرده نبیند به جز از حق بینت
که تو ز آلایش این نفسپرستان پاکی
میخوری خون دل خلق به دستان هر روز
بیمهابا صنما چند به این بیباکی
چون دو مار سیه از هر طرف زلف نژند
ای لب لعل شکرخند مگر ضحاکی
لعلت آن جوهر فردی که نگنجد در وهم
صف تو نتوانم که برون ز ادراکی
جلوه یار تمنا چه کنی آشفته
که بود آتش سینا و تو خود خاشاکی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و اثرات آن بر دل و جان انسانها میپردازد. شاعر از آفرینش موجودات و لطافت زمین و آسمان سخن میگوید و بر شگفتی خود از زیباییهایی که در دنیای مادی وجود دارد تأکید میکند. او به جذابیت و جاذبه انسانهای جذاب اشاره میکند و حسرت دلهایی را که به دنبال یک نگاه بینظیر هستند، بیان میکند. در ادامه، شاعر به نفوذ زیبایی در دلها و تأثیر آن بر احساسات اشاره دارد و از شخصیتهایی سخن میگوید که بیپروا به دوسو دوخته شدهاند و تا حدی مردم را به درد میآورند. در نهایت، او به زیباییهای خاصی اشاره میکند که فراتر از تصور هستند و قدرت آنان را در دسترسی به احساسات عمیق بیان میکند.
هوش مصنوعی: وجود انسان در این دنیای خاکی و آسمانی، با آن همه لطف و زیبایی که دارد، نشان میدهد که او از عناصر طبیعی مثل آب و خاک شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواند که پریزاد، چه عجیب است که فرزند آدم چنین چابک و چالاک را ندیده است.
هوش مصنوعی: وقتی که حلقهی زلف تو به دام کوتهنظران افتاد، دلهای صاحبنظران را نیز به نام خود به دام انداختی.
هوش مصنوعی: پرندهی دل به خاطر آرزوی یک نگاه، به شدت میتپد و در عجب است از درد و رنجی که در سینهای جوانه زده به خاطر تیر نگاههایی که بر آن فرود آمده و آن را پارهپاره کرده است.
هوش مصنوعی: تنها کسی که به حقیقت و واقعیت میرسد، میتواند آن را ببیند و درک کند، زیرا تو از آلودگیهای این دنیای نفسانی و دنیاپرستان کاملاً پاک هستی.
هوش مصنوعی: تو هر روز بدون در نظر گرفتن حال و احوال دیگران، با بیمحلی و بیپروا دل مردم را میشکنی و به احساسات آنها بیاعتنایی میکنی.
هوش مصنوعی: زلفهای تیره و فرزی چون دو مار سیاه به دور لبهای لعل و شیرین تو میپیچد، انگار که تو مانند ضحاک افسانهایای، قدرتی شگفتانگیز داری.
هوش مصنوعی: خاتم زیبای تو چنان خاص و منحصر به فرد است که نمیتوان آن را در تصور یک فرد عادی گنجاند و من هم نمیتوانم فراتر از درک خود به آن پی ببرم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از زیبایی محبوب خود خواهش کنی، خود را به دردسر نینداز. تو مانند خاشاکی هستی در مقابل شعلهای که نشانهی عشق و اشتیاق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل دیوانگیم هست و سر ناباکی
که نه کاریست شکیبایی و اندهناکی
سر به خمخانه تشنیع فرو خواهم برد
خرقه گو در بر من دست بشوی از پاکی
دست در دل کن و هر پرده پندار که هست
[...]
حبذا شیوهٔ رندی و خوشا بیباکی
خرقه آلودگی و مستی و دامن پاکی
خویشتن را هدف تیر ملامت کردن
شهره شهر شدن در صفت بی باکی
خرقه بر تن درم از شوق چو یادم آید
[...]
چشم مستت همه مردم کشد از بی باکی
ایعجب مست که دیده است بدین چالاکی
خو از آن کرد دلم با غم عشقت که ندید
عشرتی در دو جهان خوشتر از این غمناکی
نه همین تیره گی از بخت من آموخته شام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.