تو نه ای زآب و خاک از نوری
بچه ناز پرور حوری
گر بعقباست جنت موعود
تو بدنیا بهشت موعودی
زآن لب پرنمک خبر دارد
هر کرا هست زخم ناسوری
توده عنبری شبه قامت
بر سرم پنجه است کافوری
عقل گوید که غالبم بر نفس
عشق گوید برو که معذوری
گر زغیرت بود سرور و غمت
گر غم از دوست هست مسروری
سوختی عالمی زپرتو حسن
غالب الظن که آتش طوری
ایکه چون شمع شاهد عامی
چو پری در حجاب مستوری
عقل بگریخته زسطوت عشق
با سلیمان چه میکند موری
عیب عذرا کنی و بیخبری
عذر میخواهمت که معذوری
چشم میخوارگان بعفو کریم
زاهدا تو بزهد مغروری
یوسف عشق را بهازاریست
نیست عشاق را زرو زوری
گفتی آشفته در کمند مرو
کاختیارت بود نه مجبوری
لیک شاهین چو پنجه بگشاید
نتواند گریخت عصفوری
بسکه وصف شکرلبان کردی
شعرت افکند درجهان شوری
من بیاد علی شدم نزدیک
تا نگویند از خدا دوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است که فراتر از دنیای مادی و جسمی قرار دارد. شاعر به توصیف معشوقی میپردازد که از نور و زیبایی خاصی برخوردار است و با وجود زخمهای عاطفی، عشق او را رها نمیکند. عشق به عنوان نیرویی قدرتمند توصیف میشود که عقل را به چالش میکشد و انسان را به سمت خود میکشاند. شاعر همچنین به مفهوم جنت و بهشت اشاره میکند و میگوید که عشق حقیقی میتواند بهشتی در زمین بیافریند. در نهایت، او با بیان احساساتش، به نزدیکی به خدا و معشوق میرسد و بر ارتباط عمیق میان عشق و الهیات تأکید میکند.
هوش مصنوعی: تو از آب و خاک نیستی، بلکه از نور آمدهای و مثل یک فرشته زیبا و لطیف پرورش یافتهای.
هوش مصنوعی: اگر به بهشت وعده داده شده در آینده نگاه کنی، در این دنیا نیز میتوانی بهشتی را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که دلی شکسته و زخم خورده دارد، از آن لب شیرین و جذاب خبر دارد.
هوش مصنوعی: یک تودهای از عطر عنبر مانند قامت بر زانوی من نشسته و در دستش بویی از کافور وجود دارد.
هوش مصنوعی: عقل میگوید که من بر احساسات و تمایلات نفسانی خود مسلط هستم، اما عشق به من میگوید که بهانهای دارم و نمیتوانم از آن دور شوم.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر غیرت خود سرور و شادی میکنی، اگر نگرانیات از دوستت است، از آن غم میتوان خوشحال بود.
هوش مصنوعی: عالَم به خاطر زیبایی تو به آتش کشیده شده است، زیرا جلوهی تو چنان است که گویی آتش سوزان است.
هوش مصنوعی: ای که مانند شمعی، روشنی و زیباییات باعث جلب توجه همه میشود، اما مانند یک پری در پس پردهای از حجاب قرار داری و دیده نمیشوی.
هوش مصنوعی: عقل از قدرت و شدت عشق فراری شده، پس موری کوچک در برابر سلیمان چه کاری میتواند انجام دهد؟
هوش مصنوعی: اگر به عذرا اشکالی میگیری، من از تو میخواهم که به کماطلاعیات از وضعیت او توجه کنی و عذرخواهیات را بپذیرم.
هوش مصنوعی: چشم مینوشندگان به بخشش بزرگوار زاهدی که به زهد خود مغرور است، مینگرد.
هوش مصنوعی: یوسف عشق هیچ قیمتی ندارد، زیرا عشق واقعی از طلا و ثروت بالاتر است و نمیتوان آن را با داراییهای مادی اندازهگیری کرد.
هوش مصنوعی: گفتی که در این وضعیت آشفته نباید به دام بیفتی، زیرا عشقت به تو وابسته است و تو مجبور نیستی.
هوش مصنوعی: اما وقتی شاهین پنجههایش را باز کند، دیگر عصفور نمیتواند فرار کند.
هوش مصنوعی: به خاطر توصیف زیبای لبهای شیرین، شعر تو در دنیا غوغایی به پا کرده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر یاد علی به او نزدیک شدم تا دیگران نگویند که از خدا دور هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر این چیستان تو بگشایی
گوی دانش ز موبدان ببری
ای به تو زنده نام حاتم طی
صاحب صد هزار صاحب ری
تاج اهل عرب قصی آمد
تا تو نسبت همی کنی به قصی
خاک را بر فلک مفاخر توست
[...]
آمد آن اصل شرع و شاخ هدی
آمد آن برگ عقل و بار ندی
سید عالم و عمید اجل
عمده ملک و دین ابوالاعلی
رتبت او نهاده منبر و تخت
[...]
بلبل گلستان «ما اوحی»
شمسهٔ چرخ «الذی اسری»
نکنم خواجه را به شعر هجا
لیک برخوانم آیتی ز نبی
ان قارون کان من موسی
خواجه آنست کاید از پی فی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.