گنجور

 
مجد همگر

ای چون حیات شیرین وی چون روان گرامی

جانی و دیده یا دل زینها همه کدامی

هربام چون خرامی سرو روان باعی

هر شام چون برآئی مهتاب طرف بامی

نوشی و خوشگواری نیشی و جانشکاری

گه آب و گاه ناری گه صید و گاه دامی

دهری و بیوفائی عمری و بی ثباتی

مهری و شهرگردی ماهی و ناتمامی

بس در لباس رندان بر هم زدی جهانی

یا رب چه فتنه خیزد روزی اگر خرامی

بر پشت اسب تازی بر روی زین ترکی

در برقبای چینی بر سر کلاه شامی

صد بنده گردد آزاد از من به شکر لطفت

گر بشنوم که روزی گوئی مرا غلامی

صد حج کنم پیاده گر کعبه درت را

یکره کنم زیارت از بهر نیکنامی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مجیرالدین بیلقانی

الدیک فی صیاح واللیل فی انهزام

والنور قد تبدی من لجة الظلام

ای همچو دیده در خوروی همچو جان گرامی

چون از غم تو شادم می ده به شادکامی

اسمع فداک روحی فالدیک قال حقا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مجیرالدین بیلقانی
مولانا

دل را تمام برکن ای جان ز نیک نامی

تا یک به یک بدانی اسرار را تمامی

ای عاشق الهی ناموس خلق خواهی

ناموس و پادشاهی در عشق هست خامی

عاشق چو قند باید بی‌چون و چند باید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

صاحب نظر نباشد در بند نیک‌نامی

خاصان خبر ندارند از گفت و گوی عامی

ای نقطهٔ سیاهی بالای خط سبزش

خوش دانه‌ای ولیکن بس بر کنار دامی

حور از بهشت بیرون، ناید، تو از کجایی؟

[...]

سیف فرغانی

در حضرت تو کآنجاسلطان کند غلامی

عشقت بداد مارا جامی بدوست کامی

در سایه مانده بودم چون میوه نارسیده

خورشید عشقت آمد ازمن ببرد خامی

از عشق قید کردم بر پای دل که چون خر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیف فرغانی
سلمان ساوجی

ساقی ز جام مستی ما را رسان به کامی

تا ما ز کوی هستی، بیرون نهیم گامی

هم نیستی که دارد، ملک فنا بقایی

هم درد چون ندارد درد و دوا دوامی

ماییم و نیم جانی، بر کف نهاده بستان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه