زابروان تیغِ دوسَر بر مه و مهر آختهای
رتبهٔ خود چه توان کرد که نشناختهای
هیچکس راه نبرده که کجا منزل تست
چون کلیسا و حرم هردو بپرداختهای
گفتی ای عقل که با عشق کنم ساز نبرد
پنجه ای صعوه به شاهین ز چه انداختهای
مطربا راست نوازی ره عشاق بیار
اینچنین نغمه از این پرده تو ننواختهای
این صفآرایی مژگانِ سیه حاجت نیست
که به یک غمزه تو کار دو جهان ساختهای
دین و دل صبر و خرد رفت به تاراج نظر
تا تو ای عشق دو اسبه به سرم تاختهای
نوبت سلطنت امروز بزن کز خم زلف
پرچم از غالیه بر مهر و مه افراختهای
سروناز که در این باغ شده جلوهگهت
که تو را طوق به گردن بود و فاختهای
شاید آشفتهای که اکسیر مرادت بزنند
زان که در بوته اخلاصش بگداختهای
کعبهٔ دل ز علی جا چه دهی نقش بتان
بازی عشق و چنین نرد دغل باختهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که شمشیر جفا بر سر ما آختهای
دشمن از دوست ندانسته و نشناختهای
من ز فکر تو به خود نیز نمیپردازم
نازنینا تو دل از من به که پرداختهای
چند شبها به غم روی تو روز آوردم
[...]
جز غم عشق بهر چیز که در ساختهای
حیف و صد حیف از آن عمر که در باختهای
چهره را صیقلی از آتشِ می ساختهای
خبر از خویش نداری که چه پرداختهای
ای بسا خانهٔ تقوی که رسیدهست به آب
تا ز منزل عرقآلود برون تاختهای
در سرِ کوی تو چندان که نظر کار کند
[...]
ای نفس مایه درین عرصه چه پرداختهای
نقد فرصت همه رنگست و تو در باختهای
صفحه آتش زدهای ناز چراغان چه بلاست
تا به فهم پر طاووس رسی فاختهای
کاش از آینه کس گرد سراغت یابد
[...]
ای که با اهل هوس نرد وفا باختهای
منم آن مهره که در ششدرم انداختهای
محفلافروز جهانی تو که داری چون شمع
رخ افروختهای و قد افراختهای
یکره ار جلوه کند سرو تو در باغ وگر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.