گنجور

 
امیر معزی

ای کژدم زلف تو زده بر دل من نیش

وز ضربت آن نیش دل نازک من ریش

آنجا که بود انجمن لشکر خوبان

نام تو بود اول و ناز تو بود پیش

چون من شود آخر به غم عشق ‌گرفتار

آنکس که ز اول نبود عاقبت اندیش