گنجور

 
اثیر اخسیکتی

احوال ناتوانی ایام خویشتن

در مجلس رفیع تو گفتن ثواب نیست

داریم دلبری که چو روی و چو موی او

گلبرگ نوشکفته و مشک بتاب نیست

در بند خواب او همه حیران بمانده ایم

او نیم مست گشته و ما را شراب نیست