تهمت اشکم چو پیدا میشود
عشق رخ پوشیده رسوا میشود
زودش اندر خاک پنهان میکند
آن نشان بر هرکه پیدا میشود
هر شب از بس دُر که بارد چشم من
دامن آفاق دریا میشود
گه گهی صبرم بدادی یاوری
آه کاکنون رشته یکتا میشود
دوستدار زلف او گشتم چنان
موی بر تن دشمن ما میشود
عشق ما در پرده کی ماند نهان
تا کجا او شد، دل آنجا میشود
یار میگوید ندیدم خوی تو
بی جهان از موج دریا میشود
گو تو کار خویش کن اینک اثیر
این زما از کیسه ما میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حنظل از معشوق خرما میشود
خانه از همخانه صحرا میشود
غرهٔ ماه تو غرّا میشود
عاشق دیوانه شیدا میشود
سرو تا دارد هوای قامتت
کار او هر لحظه بالا میشود
لشکر خطت سیاهی میکند
[...]
در عوان الناس غوغا می شود
زحمت از بهر تو پیدا می شود
دل ز عشق او توانا می شود
خاک همدوش ثریا می شود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.