یار دست جور در جان میکند
زانکه کار جان بمرجان میکند
ناوک مژگان کافر مذهبش
رخنه در شمشیر ایمان میکند
حلقه زنجیر زلفش هر شبی
آفتابی را به زندان میکند
هر که او دامن به مهرش باز داد
خون خلقش بر گریبان میکند
کافری های دو زلفش هر دمی
قصد جان صد مسلمان میکند
هر دو عالم برنمیگیرد به جنس
چون بهای بوسه ارزان میکند
نیم صبری بی لب و دندانش دل
از بن سی و دو دندان میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتمش ای دوست او جان میکند
خویشتن را او بزندان میکند
در نهان جان از تو افغان میکند
گرچه هر چه گوییش آن میکند
زلف او بر رخ چو جولان میکند
مشک را در شهر ارزان میکند
جوهری عقل در بازار حسن
قیمت لعلش به صد جان میکند
آفتاب حسن او تا شعله زد
[...]
موضعی تالار و ایوان می کند
موضع دیگر گلستان می کند
باد بیباکانه جولان میکند
کاکل اکبر پریشان میکند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.