یار دست جور در جان میکند
زانکه کار جان به مرجان میکند
ناوک مژگان کافر مذهبش
رخنه در شمشیر ایمان میکند
حلقهی زنجیر زلفش هرشبی
آفتابی را به زندان میکند
هر که او دامن به مهرش باز داد
خون خلقش بر گریبان میکند
کافریهای دو زلفش هردمی
قصد جان صد مسلمان میکند
هر دو عالم برنمیگیرد به جنس
چون بهای بوسه ارزان میکند
نیمصبری بیلب و دندانش دل
از بن سی و دو دندان میکند