گنجور

 
ابوالحسن فراهانی

دل غمین بستاند که جان شاد دهد

فلک فریب دهد هرکه را مراد دهد

اگر به کوی تو دیرم آمدم، مرنج از من

کسی نبود که ترم به باد دهد

زمانه جور به هر کس کند مرا سوزد

که از جفای تو جور زمانه یاد دهد

اگر ننالم خرسند نیستم، ترسم

شبی بنالم و گردون مرا مراد دهد