پی چه گلبن بختم گل مراد دهد
که تا دهد فلکش چیند و بباد دهد
میست تلخ جدائی که میکشد ساقی
از این شرابم اگر جرعه زیاد دهد
معاشران ز پی صحبت تو مدهوشند
تر از حسرت ما ز آن میان که یاد دهد
ازو مراد طلب عالمی و من خاموش
که لطف دوست مرا باید آنچه داد دهد
کنونکه سوخت فراقم کجاست دلسوزی
که در هوای تو خاکسترم بباد دهد
دوئی بکوی مغان کی سزد خوش آن ساقی
که گر میم دهد از جام اتحاد دهد
بود به بزم شهان ساغری بدور که یاد
ز کاسه سر جمشید و کیقباد دهد
خوشم که درد توام در میان گرفته مباد
فلک چو مهره از این ششدرم گشاد دهد
دهد مراد دلش ایزد آنکه یاد تو را
ز نامرادی مشتاق نامراد دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل شاعر در مورد عاشقانه و درد جدایی است. او از خدای خود میخواهد تا به او مراد و آرزویش را بدهد و او را از تلخی جدایی رهایی بخشد. در شعر، معشوق و یاد او باعث مستی و سرگشتگی معاشران میشود. شاعر به یاد عشقش در عذاب است و از دلسوزی میخواهد. او به شادابی جام و می اشاره میکند و از آن میخواهد که او را به وصال برساند، همچنین به یادگذشتگان و داستانهای کهن اشاره میکند که در بزم شاهان نوشیده میشد. در نهایت، شاعر از ایزد میخواهد که دلش را به یاد محبوبش شاد کند و آرزوهایش را برآورده سازد.
هوش مصنوعی: چی میخواهی از گل خوشبختیام که به من آرزوی دلخواهم را بدهد، تا سرنوشت بتواند آن را جمعآوری کند و به باد بسپارد؟
هوش مصنوعی: جدایی برای من بسیار تلخ و سخت است و اگر ساقی از این شرابم جرعه بیشتری به من بدهد، این تلخی را بیشتر حس میکنم.
هوش مصنوعی: دوستان و آشنایان به خاطر صحبت کردن با تو، بسیار مجذوب و تحت تأثیر قرار گرفتهاند و از شدت حسرت و آرزوهای ما در دل خود، حالتی حتی بیشتر پیدا کردهاند.
هوش مصنوعی: من از او خواهان دانش و آگاهی هستم، اما خودم ساکت هستم، چرا که محبت دوست من را به آنچه شایستهام است، میرساند.
هوش مصنوعی: حالا که در جدایی از تو در حال سوختن هستم، آیا کسی هست که برای من دلسوزی کند و خاکسترم را در هوای تو به باد ببرد؟
هوش مصنوعی: در میان جماعت مغان، دوگانه بودن مناسب نیست. بهتر است آن ساقی را ستایش کنیم که اگر به ما شرابی میدهد، از جامی که اتحاد و انس را به ارمغان میآورد، باشد.
هوش مصنوعی: در میخانهای که شاهان گرد آمدهاند، جامی وجود دارد که خاطرۀ کاسه سر جمشید و کیقباد را زنده میکند.
هوش مصنوعی: من خوشحالم که در میان درد تو هستم، نگذار که سرنوشت مانند تاس مرا از این شش در بیرون بیندازد.
هوش مصنوعی: کسی که به یاد تو و با عشق تو زندگی میکند، خداوند به او آنچه دلش میخواهد میدهد، حتی اگر در ظاهر شادکامی به دست نیاورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز من به خاطر آن نازنین که یاد دهد؟
ز جور او به که نالم، مرا که داد دهد؟
جوان و مست و فراموش کار و نادان است
زمان زمان ز من بیدلش که یاد دهد؟
مراد جویم و گوید خدا دهد، آری
[...]
چو گل به وقت سحر گنج زر به باد دهد
خبر ز ملک سلیمان و کیقباد دهد
مرا که ظلم فراوان کشیدهام ز خمار
به غیر بادهٔ نوشینروان که داد دهد
مراد ما همه عشق است و مستی و زاری
[...]
گهی که باغ ز فصل بهار یاد دهد
بود که شاخ امل میوهٔ مراد دهد
اگر ز پردهٔ گِل گُل جمال ننماید
ز لطف چهرهٔ نو رفتگان که یاد دهد
مگر که چارهٔ کارم همو کند ورنه
[...]
دل غمین بستاند که جان شاد دهد
فلک فریب دهد هرکه را مراد دهد
اگر به کوی تو دیرم آمدم، مرنج از من
کسی نبود که ترم به باد دهد
زمانه جور به هر کس کند مرا سوزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.