علی میراحمدی در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱ - در مردانگی گرشاسب گوید:
ز رستم سخن چند خواهی شنود
گمانی که چون او به مردی نبود
اگر رزم گرشاسب یاد آوری
همه رزم رستم به باد آوری
همان بود رستم که دیو نژند
ببردش به ابر و به دریا فکند
سُته شد ز هومان به گرز گران
زدش دشتبانی به مازندران
زبون کردش اسپندیار دلیر
به کشتیش آورد سهراب زیر
سپهدار گرشاسب تا زنده بود
نه کردش زبون کس ، نه افکنده بود
اصلا تراژدی رستم و سهراب و رستم و اسفندیار و رستم و شغاد بر اساس همین نقطه ضعف های پهلوانان شکل میگیرد و فردوسی به خوبی این نکته را میدانسته است که بزرگترین پهلوانش هم باید نقطه ضعف هایی داشته باشد.
محمد رضا قاضی در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۹ دربارهٔ نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:
در بیت ماقبل آخر که اضافه است
حبیب شاکر در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹:
سلام بر یاران ادب دوست
دانش چو بکار خلق آید نیکوست
از کار کسی گره گشاید نیکوست
فرقی نکند فلسفه یا طب و نجوم
تا راه ز بیراهه نماید نیکوست
سپاس از همه همدلان
یزدانپناه عسکری در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۱ - اثبات قدرت و ثبوت معاد جسمانی و رفع شبهه از منکرین معاد:
20 - نور اسماء جمله اندر وی بتافت - پس ملک در سجده از هیبت شتافت
***
[علی رفیعی] 1
تجلی از طرف بندگان عبارت از زوال حجاب بشریت است که صیقل کنندهی قلب است از طبایع بشر، و از جانب خداوند آشکار کردن حال بنده است و عبارت است از تجلی انوار الهی که خود نوعی مکاشفه است بر دل عارف (الرسالة القشیریة، 74-75). عارفان و خواص همیشه در مسیر کشف قرار دارند و مدام در کنف استتار و تجلی هستند.
***
[مولانا] 2
بدیدم سایه ات را و ندیدم - بیان نور اسما ای افندی
***
[یزدانپناه عسکری]
انوار اسماء الهی، نور جان را تقویت می کند و تقویتِ شدت نور جان مقوم نور دل، سپس تقویت نور حواس و درک میگردد.1- دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهی انتشارات حکمت، چاپ اول.
2- مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)، دیوان کبیر شمس، 1جلد، طلایه - تهران، چاپ: اول، 1384. ص 1182 غزل 3191
جهن یزداد در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۰۵ در پاسخ به راحله دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی:
نه - تنها دمش را کندند وزن شعر نیز راهتان بسته
طاوس بهاری را دنبال بکندند -
ابراهیم احمدی در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:
با سلام یک خواهش: لطفا بگویید موضوع کلی این غزل چیست؟ این غزل به طور کلی دارد به ما چه می گوید؟ چون وقتی موضوع کلی را بدانیم آنگاه معنی تک تک ابیات هم برایمان روشن تر می شود. از استادان گرامی خواهشمندم این کار را دربارۀ همۀ شعرها انجام دهند. در چند جمله بگویید این شعر دارد دربارۀ چه مفهومی صحبت می کند. سپاس فراوان
یعقوب در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۵ در پاسخ به عبدالله شاکر دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۳:
در عجم از کسی که این همه به قران مسلط است ولی مستقیم نمی گوید یا الله
یزدانپناه عسکری در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:
6- چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا - چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
***
[مولانا - مثنوی معنوی]
قوتم بخشید و دل را نور داد - نور دل مر دست و پا را زور داد
از بر حق می رسد تفضیل ها - باز هم از حق رسد تبدیل ها
---
وصف حق دان آن فراست را نه وهم - نور دل از لوح کل کردست فهم
***
[شیخ محمود شبستری]
ندانم حال او عکس دل ما است - و یا دل عکس خال روی زیباست***
[یزدانپناه عسکری]
تبدیل محدودیتهای ادراکی حواس با نور دل
عرفان خسروی در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:
ای خواجه درد هست، ولیکن طبیب نیست... "سایه"
کامیار کامیاب در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۰۱ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۵:
باز هم سروده ایی دگر از استاد سخن زنده یاد ایرج میرزا، بسیار زیبا و نغز. استاد سروده های دو پهلو و پر معنا.
امیدوارم، دوستانی که خود را دانش آموخته ی زبان پارسی میدانند از این سرده بهره برده باشند و جبهه گیری ننمایند که شایسته ی "پارسیان" و پارسی زبانان با هر گویشی نیست.
یزدانپناه عسکری در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۱۹ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » ساقینامه:
12- به میخانهٔ وحدتم راه ده دل زنده و جان آگاه ده
***
[آیت الله عبدالله جوادی آملی]
یک جان آگاه و بیدار لازم است تا بتواند تفقه کند.
***
[مولانا] 1
چون صبح ولای حق دمیدن گیرد - جان در تن زندگان پریدن گیرد
***
[یزدانپناه عسکری]
تفقه، ادراک جان آگاه و بسیار وسیع تر و عمیق تر از ادراکهای وابسته به دریافتهای حواس و مستقل از جسم است._____
1- دیوان شمس - غزل 643
یزدانپناه عسکری در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل:
21- اصل جان نور مجرد بود و بس
***
[مولانا]
مومنان معدود لیک ایمان یکی - جسمشان معدود لیکن جان یکی***
[فتحعلی اکبری] 1
جمیع ادراک ها از نور مجرد است.
***
[یزدانپناه عسکری]
نورِ مجردِ جان، منشأ ادراک انسان
حمزه حکمی ثابت در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:
در خرابات مغان کیست چو من شیدایی
مست می شعله ور از عشق بتی ترسایی
باده پیمایی و این بادیه پیمایی من
روزی آخر برسد کای گل من باز آیی
چون غروبی است که در ساحل دریا بینی
چشم غم پرور این وامق بی عذرایی
باده پیش آر که اسرار جهان گویم فاش
مست از این قصه ندارد به سخن پروایی
هر چه فُلک است در این بحر فَلک سرگردان
عاقبت می شکند در غم جان فرسایی
هر کجا می نگرم پرچم غم گشته به پا
کو سبو های می و شاهد بزم آرایی
عالم اندر دل یک قطره پدیدار شده است
قطرهای از متلاطم شدن دریایی
شعری از خواجه ی شیراز بخوان ای بلبل
بوی جان می شنوم من ز چنین آوایی
مست صهباست هما زآنچه که حافظ فرمود
«در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی»
فاطمه یاوری در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۰ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
تحفه بر دل بردم:
جان و تن و دل و هوش...
دل گفت: برو! کانجا
هر چار نمیگنجد....
فاطمه یاوری در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۰۸ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
کو جام می عشقش؟
تا مست شوم...
زیراک:
در بزم وصال او
هوشیار نمیگنجد...
حمزه حکمی ثابت در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:
شاهکار حافظ در این غزل زیبا آن بیتی است که خواجه فرموده است
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جویی خوشه پروین به دو جو
کلمه "دو جو" طبق حروف ابجد معادل عدد ۱۸ است که با کلمه "هیچ" یکسان است چرا که "هیچ" هم طبق حروف ابجد معادل عدد ۱۸ است. در مجموع خواجه بزرگوار خواسته بفرماید که آسمان با تمام عظمت خود در برابر عشق هیچ است و پوچ. هر چند معنای ظاهری این بیت نیز همین مطلب را می رساند چرا که خواجه قیمت ماه را با یک جو هم سنگ کرده و ارزش یا عظمت خوشه پروین را معادل دو جو (که عرفا ارزشی ندارد و معادل هیچ است) دانسته است.
🌹پیروز باشید🌹
کوروش در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل سی و نهم - سؤال کرد جوهر خادم سلطان که به وقت زندگی:
بانگ خوش دار چون بکوه آیی
کوه را بانگ خر چه فرمایی
مسعود نخعی در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۷ در پاسخ به شادان کیوان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
دربیت چهارم باتوجه به ضمیرشخصی(او)دردومصراع،اولی و ارجح آن است که کلمات باده نوشی وزهدفروشی با (ی)نکره ووحدت خوانده شود،امادرقرائت مرجوح این دوکلمه با(ی)مصدری هم اگرخوانده شوند چندان بیراه نیست.
نرجس نامجو در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸:
چه میکنی که دلت از جفا نمیگیرد؟؟ :))
محمد حسینی در ۲ سال قبل، جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۸: