خسرو ترقی در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۳ دربارهٔ رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۲:
درود بر ادب دوستان
در خصوص جهت یابی باستانی و قدیم چهار جهت اصلی به این صورت نامگذاری شده بوده است اول خوراسان که همانطور که از اسمش پیداست خور آیان است و جایی است که خورشید از آنجا طلوع میکند دوم خوروران است جایی که خورشید در آن غروب میکند و این دو جهت شرق و غرب هست
اما در آن دوره به جنوب نیمروز میگفتند همین الان هم یکی از القاب سیستان نیمروز هست و به شمال اپاختر که امروزه باختر میگوییم
اما بعد از حمله مغول این جهت یابی تغییر کرد و مردم به جای غرب گفتند باختر
فاطمه زندی در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰:
غزل شماره ۲۱۰ حکیم سخن سعدی
۱_خواب خوش من ای پسر دستخوش خیال شد
نقد امید عمر من در طلب وصال شد
دستخوش: بازیچه ،ملعبه. معنای" عاجز "زبون و در "معرض" نیز در اینجا مناسب است. نقد امید: تشبیه صریح سرمایه امید. شد: رفت، بر باد رفت. معنای بیت: ای پسر از روزی که تو را دیدم خواب خوش و آرام من بازیچه خیال تو شد و از سرم پرید و سرمایۀ امید عمر من در تلاش رسیدن به تو بر باد رفت. آمدن واژۀ« پسر» در این بیت نباید شائبه انحراف جنسی و همجنس بازی را پدید آورد حتی در شعر کاملاً عارف مسلک، «نظربازی با جوانان نوخط» دیده میشود علاوه بر این باید به خاطر داشته باشیم که تغزل به یاد پسران در جا معۀ آن روزگار سنت ادبی پابر جایی بود که جامعه آن را کم و بیش تحمل میکرد تا نام دختران و زنان پردهنشین بر سر زبانها نیفتد.
۲_گر نشد اشتیاق او غالب صبر و عقل من
این به چه زیردست گشت آن به چه پایمال شد
این: اشاره دارد به عقل. به چه: به چه دلیل؟ چرا؟ آن: اشاره به «صبر». معنای بیت: اگر آرزوی وصال تو بر صبر و عقل من چی چیره نشده است، پس چرا عقل من که فرمانروای کشور وجود من است به فرمانبرداری محکوم تبدیل شده است که سخنش خریدار ندارد و چرا پا صبر من پایمال شده و در هم شکسته است.
۳_بر من اگر حرام شد وصل ِ تو نیست بوالعجب
بوالعجب آن که خون ِ منْ بر تو چرا حلال شد
بوالعجب :عجیب، شگفت.
۴_پرتو آفتاب اگر بدر کند هلال را
بدر وجود من چرا در نظرت هلال شد
بدر: ماه تمام ،قرص کامل ماه. وجود: در اینجا یعنی "تن، بدن"بدر وجود "(تشبیه صریح )هلال: ماه نو. مظهر پاکی و لاغری و خمیدگی است و در مصراع دوم معنا مراد است. معنای بیت:اگر نور خورشید هلال ماه را به قرص کامل تبدیل میکند، پس چرا تن بدر مانند من در نظر چهرۀ خورشید مانند تو رو به نقصان گذاشت و لاغر و کمانی شد؟
۵_زیبد اگر طلب کند عزت ملک مصر دل
آن که هزار یوسفش بنده جاه و مال شد
زیبد: (از مصدر زیبیدن) شایسته است، به جاست. عزت: سرافرازی، ارجمندی. ملک: پادشاهی، مصر دل: تشبیه صریح )دل خود را به کشور مصر تشبیه کرده است. یوسف در مصر به مقام خزانهداری _ و بنا به برخی روایات_ پادشاهی رسید مصرع اول در چاپ یغمایی چنین است: «شاید اگر طلب کند عزت ملک مصر را »یوسف: پسر یعقوب، از پیامبران بنی اسرائیل. در زیبایی مَثَل است. در چاپ یغما «ای که هزار یوسفت» آمده است معنای بیت :کسی که هزار یوسف زیبارو و صاحب مقام و مال بندۀ او شدهاند اگر خواهان مقام ارجمند پادشاهی در کشور دل شود بجاست (چنان زیباست که حق دارد بر دل من فرمانروایی کند.
۶_طرفه مدار اگر ز دل نعره بیخودی زنم
کآتش دل چو شعله زد صبر در او محال شد
طرف مدار: تعجب نکن .در او یعنی: در دل
۷_سعدی اگر نظر کند تا نه غلط گمان بری
کاو نه به رسم دیگران بنده زلف و خال شد
نظر کند: نظربازی کند، جمال پرستی کند، به چهره زیبا رویان نگاه کند. تا نه: مبادا .کو: که او. معنایی بیت: سعدی نظر باز است، اما مبادا به اشتباه تصور کنی که نظربازی او مانند شیوه نظربازی دیگران است که در بند زلف و خط و خال معشوق اند، غرض ِ او از نظر بازی چیزی نیست جز تماشای جلوۀ جمال معشوق اَزَلی.
به شرح : محمد علی فروغی
حبیب یغمایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
بردیا در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:
بسیار عالیست
بردیا در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰:
زیباا
شاهرخ کاظمی در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد ششم » بخش ۲۸ - بر دار کردن حسنک، بخش سوم:
گفته اید : «مادر حسنک زنی بود سخت جگرآور، چنان شنودم که دو سه ماه ازو این حدیث نهان داشتند.»
«جگرآور» اینجا بی معنی است. ترکیب درست «سختجگر» و عبارت پس از آن «او را شنیدم» است.
درست این متن چنین است :
«مادر حسنک زنی بود سختجگر، اورا چنان شنودم که دو سه ماه ازو این حدیث نهان داشتند»
مسعود رمی در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:
در مورد جناس معنوی ، این بیت فوق ، پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت ، پدر عشق بسوزه که درآمد پدرم ،
حافظ میفرماید ،
پدرم روضهٔ رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا مُلکِ جهان را به جوی نفروشم؟
رضا از کرمان در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان:
آقا کوروش سلام
جمله :امسیت کردیا واصبحت عربیا بدین مضمون معنا میشود که شب هنگام کردی عامی خوابیدم وصبحگاهان عرب از خواب بیدار شدم
نقل این عبارت با معنای بالا به عرفای مختلفی از جمله ابوالوفا،بابا طاهر عریان ،ابو عبدالله بابونی ودر مقدمه ودیباچه دفتر اول مثنوی ،از سوی مولانا به جد حسام الدین چلبی(ابن یزدانبار ارموی) نسبت داده شده است
ودلیل این عبارت ظاهرا بر این نقل قول است که خلاصه یکی از این عرفا که کردوعلاقه مند به آشنایی با زبان عربی ومعارف دینی بوده ودر بعضی حکایات منقول، مورد استهزای وتمسخرطلاب هم قرار گرفته و به توصیه ایشان،دستوراتی مثل غسل در آب یخ زده یامعلق وآویزان ماندن به مدت زیاد را انجام داده و خلاصه در اثر جذبه معنوی ،معجزه آسا صبحگاهان ضمن آشنایی با ادبیات عرب حافظ قرآن گشته الله اعلم
سمنا مستان در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷۷:
ممکنه سست زنخ گشتهای معنا بده:
فکت افتاده
زنخ زدن میشه فک زدن
رضا از کرمان در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۰ در پاسخ به Eren دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
سلام
دقیقا همینجوره که میفرمایید عزیز
رضا محمدزاده در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۴ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
وجودت سلامت آقا رضا بسیار زیبا و دل نشین توضیح دادید ممنونم
Eren در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
خیلی خیلی زیباست
اولین بار این شعر رو من در تصنیف قلاب جناب همایون شجریان شنیدم.
بخاطر علاقه ام به شعر با وجود اینکه اصلا هیچ آشنایی با وزن تخصصی اشعار ندارم ولی سعی میکنم همیشه شعر رو برای خودم معنی کنم
به نظرم در مصرح " مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس"
باید واژه " مقدار" کسره بگیره و بصورت زیر خوانده و نوشته بشه
« مقدارِ یارِ همنفس چون من نداند هیچ کس »
ارزش و قدر یار همراه را هیچ کسی مثل من نمیداند
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
بسیار صبر باید تا آن طبیبِ دل را
در کویِ دردمندان روزی گذر بباشد
سمنا مستان در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۴ دربارهٔ اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸:
بیت دوم مصرع اول چند هجا کمه
احتمالا یک واژه جا افتاده
اصلاح بفرمائید
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۱۰ دربارهٔ عطار » بلبل نامه » بخش ۱۴ - آوردن باز بلبل را و خدمت نمودن او و مدح سلیمان گفتن و عذر آوردن او:
9- دلت از نور عزت کامل آمد
***
[یزدانپناه عسکری]
نور عزت :
رفعت و بر پا داشتن نور عزّت و آگاهی، و قدرت و اراده (أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً) ؛ (وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً).
یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ؛ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ (خود اندیشی)؛ ثَمَناً قَلِیلًا ؛ (٨/ ١)؛ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ .
فاطر : ١٠ - مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَ الَّذینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَکْرُ أُولئِکَ هُوَ یَبُور
الکهف : ٨٤ - إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً
البقرة : ١٦٥ - وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذاب
البقرة : ٢٠٦ - وَ إِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهاد
التوبة : ٩ - اشْتَرَوْا بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلیلاً فَصَدُّوا عَنْ سَبیلِهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما کانُوا یَعْمَلُون
البقرة : ١٦٦ - إِذْ تَبَرَّأَ الَّذینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ
(الإسب: تارهای مرکز اراده و حرکت)
مهران بزرگمهر در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۴۶ در پاسخ به ناپیدا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۴ - لاابالی گفتن عاشق ناصح و عاذل را از سر عشق:
همه را چی ؟؟؟؟ :/
مهران بزرگمهر در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۴۰ در پاسخ به سمیرا شیخی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۴ - لاابالی گفتن عاشق ناصح و عاذل را از سر عشق:
منم بلد نیستم ، ولی گویا ارزش هر جان ما ، و هر یک از مایی که وارد مسیر نور الهی میشیم ، ده ها برابر ارزش ما در بهترین حالت ارزشمندی زمینی و مادی هست در پیشگاه الهی .
و در ادامه میگه برای تایید این حرفم ، برو اون روایت پیامبر رو بخون که میگه عشرة امثالها ... یکی برای خدا بده ، ده برابرش رو بگیر ...
مهران بزرگمهر در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۳۰ در پاسخ به صفا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۴ - لاابالی گفتن عاشق ناصح و عاذل را از سر عشق:
اره دیگه ، روی پله ی عشق ، میشه باطن اشعار رو دید
مهران بزرگمهر در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۲۶ در پاسخ به یاسر رحمانی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۴ - لاابالی گفتن عاشق ناصح و عاذل را از سر عشق:
چه قشنگ گفتی
کوروش در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان:
سر امسینا لکردیا بدان
راز اصبحنا عرابیا بخوان
یعنی چه ؟
Reza Ahmadi در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده: