گنجور

حاشیه‌ها

سفید در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۵۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۷ - حکایت در فدا شدن اهل محبت و غنیمت شمردن:

 

اگر عاشقی دامن او بگیر

وگر گویدت جان بده، گو بگیر...

 

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۵ - سخن دقیقی:

در  پژوهه  ژول مول اینگونه امده
از ایشان نیاید فزونی بها
 کنمشان همه سر ز تنها جدا
 -
 گمانم اینسان درست است
از ایشان نیاید فزونی بها
کنمشان همه سر ز گردن جدا

مریم بکوک در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۹ در پاسخ به علی گرمشتی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:

اولا ناظری اینجوری نوشته میشه دوما من خیلی محسن رو دوست دارم ولی شما سعی کن هیچوقت شهرام ناظری رو با محسن چاوشی مقایسه نکن. آقای چاوشی هر وقت از پشت دستگاه ها و فیلتراسیونشون اومدن بیرون و یه کنسرت نیم ساعته اجرا کردن اون موقع فرق این دوتا رو متوجه میشید.

عبدالرضا ناظمی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:

بنام خدا

با عرض احترام خدمت اساتید محترم  میخواستم پیشنهاد کنم  بیت  دیده ام می جست ...  را از پنجره (( آیه ۱۳۹ سوره ۷ : اعراف : و لما جائ موسی لمیقا تنا و کلمه ربه قال رب ارنی انظر الیک قال لن ترانی ... ( و چون موسی بوقت مقرر ما آمد وسخن گفت با او پروردگارش گفت : ای پروردگار من بنما مرا که بتو بنگرم . گفت : هر گز مرا نخواهی دید  )) بررسی نمایید چرا ؟ چون حضرت سعدی  در موارد متعدد  چنین راهی را پیموده  مجلس سوم از مجالس بنچگانه آنجا که می فرمایند : "... گفت: ارنی، خطاب آمد که ای موسی خودیِ خود با خود داری که اضافه به خود می کنی؟ اَرنی. این حدیث زحمت وجود تو بر نتابد یا تو خود را توانی بود یا ما را، لَنْ ترانی. سلطان شهود ما بر نهادی سایه افکند که او نیست شده باشد و در کتم عدم خود را جای داده، پس از آن ما خود تجلی کنیم. با موسی خود را بگذار و هم به ما، ما را ببین که هر که ما را بیند هم به ما بیند................. " لذا بنظر حقیر منظور از سیماب همان اشاره به خودپسندی  ذات انسان دارد که مانع  دیدن پروردگار می باشد . نکته دیگر اینکه  تصور معنی  زیباتر و جالبتر  شعر  با فتح جیم  در می جست و اشاره به  باور  عامیانه به آمدن مهمان و لذت از کشف این نکته  نباید  باعث شود  فکر کنیم با می جست با ضم جیم  شعر جور در نمی آید که اتفاقا  بهتر است زیرا می گوید  چشمم روی پروردگارم را جستجو می کرد اما  گفتند لن ترانی  چون خود بین هستی و  در چشمت آیینه خود پسندی داری  و هر زمان که خود در میانه نبودی  خدا را خواهی دید . ... زیاده جسارت شد

سین آشفته در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۳ در پاسخ به امیر محمد حیدری دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

بله به طور قطع اشکال از گیرنده های شماست، اینکه یه نفر عروج رو با یک شعر لمس می کنه و حس می کنه کاملا تجربه خالص و پاکیه و قطعا با قلبی پوشیده از تمسخر حس نمیشه. 

و درضمن خیلی ها هستند که با اشعار شعرای بزرگ ما حالتی عرفانی رو تجربه می کنند چون به واقع خود اون عزیزان هم با عشق و عرفان و چیزی فرای واقعیت این اشعار رو سرودن. 

با احترام فراوان!

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۰ - نامه فرستادن زال زر به نزد ارده شیر و به مدد طلبیدن گوید:

دگر مام او دخت  گرسیوز است
‌بدین گونه اش ریشه و پروز است

  دیده اید ریشه قالین و گلیم و جاجیم را ؟ آنرا پروز گویند و ایرانیان آن را ریشه و پروز میگفتند و برای  مردم نژاده نیز  بکار میبردند

 بدو گفت من خویش گرسیوزم
‌به شاه آفریدون کشد پروزم

سعید فرامندی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۹ در پاسخ به محمد قاسمی فرد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱:

در بخش 252 کتاب کوش نامه فریدون شاه ،مازندران را اینگونه می نامد
زمین بجه هر که او داندش
جهاندیده مازندران خواندش
بجه را مازندران می گوید که کوش را برای جنگ بدان سرزمین می فرستد

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۴ دربارهٔ عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۶ - دار زدن ارجاسپ گودرز پیر را گوید:

وانجا کجا خسته بد دوختند
 خسته =  زخمین

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۶ - دار زدن ارجاسپ گودرز پیر را گوید:

به نیکان گرای  بنیکی بسیج
بنیکی بسیجند و نه به نیکان -

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۶ - دار زدن ارجاسپ گودرز پیر را گوید:

تن نازکت کش ز گل بود خار
کنون بینم از خار پیکان فگار
 خار بچم خراشیده است  نه عار -   تن از گل عار ندارد -

Azar در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲۰ - حکایة و مثل:

ای کاش معنی شعرها رو هم میذاشتید. بعضیاش کمی سختن

یوسف شیردلپور در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

فوق العاده زیبا و دلنشین در خور تأمل 

فاطمه یاوری در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:

عمریست نفس میکشم و میروم از خویش...

اینبار دل از دوش که انداخته باشند؟

فاطمه یاوری در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۴:

جرم مستان به صفای دل مینا بخشند

فاطمه یاوری در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۴:

من نه آنم که نبخشند مرا یا بخشند...

بزرگمهر در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۸:

دانک بسی شکرهاست در گله یا مسلمین.

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت  حافظ غ ۹۴

علی میراحمدی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۱ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۰:

به خدایی که در ازل بوده‌ست حی و دانا و قادر و قیوم

اگر قالب را غزل بدانیم شاعر در مصراع اول قافیه را رعایت نکرده است و شعر از قالب غزل خارج شده و دیگر تبدیل به قالب«قطعه»شده است. 

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۰:

به خدایی که در ازل بوده‌ست حی و دانا و قادر و قیوم

سلام 

 عزیزان چرا در مصرع اول رعایت قافیه نشده است  آیا این نوعی صنعت ادبی است اگر دوستان توضیح بفرمایند ممنون میشم 

  شاد وسرفراز باشید

Mohsen Rasi در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:

عرض ادب و احترام دارم خدمت جملگی شما.

قبل از هر نکته‌ای عارضم که این بنده کاملاً امی و بی‌سوادم.

اما بعضی عزیزان و اساتید یا این👇 بیت از شعر رو نخوندن؛

((ستمگرا ، دل[سعدی] بسوخت در طلبت 

دلت نسوخت که مسکین امیدوار من است)) ،،

یا شیخ اجل علیهم الرحمه رو نمی‌شناسند..!!

اساتید، [نقد] یعنی؛ بررسی یک مورد، و تفکیک صحیح از غیرِ صحیح. یا محک زدن آن و قرار دادن در ۲ دسته سالم و ناسالم.

همچنین شخصِ نقّاد بلامنازع یا باید از صاحب موضوعِ نقد بالاتر باشد، یا حتی‌الامکان همردیف او.

به زعم حقیر، هیچ‌یک از مفاد بالا در شما بزرگواران صادق نیست..!!

اینکه (فلان کلمه در فلان بیت اشتباه هست و بجای اون...) رو اصلا متوجه نمیشم.

بلاشک نمیشه خیلی از شما انتظار داشت..!! چراکه همردیفان شما وقتی اقدام به ساخت انیمیشن میکنن، بعنوان مثال(به تنِ خرس کت و شلوار میپوشانن و به اداره میفرستن) همسان کردن با انسان..!!

یا وقتی میخوان از خداوند توصیفاتی داشته باشن، حضرت حق‌رو همردیف انسان میکنن و به ایشان صفات قائل میشن،، درصورتی که این صفات(اسماءالله) ابتدا حد و حدود می‌آفریند و سپس مقدار میگیرد و بعد به عد و شماره و... که همه اینها مختص انسان است، و قطعاً حق‌تعالی خیلی فراتر از موصوف شدن‌ست که در مخیله نخواهد گنجید.

و امثالهم...  (توصیه میکنم فرمایشات بزرگمرد، حاج اسماعیل دولابی رو درخصوص عرایضم [صفات] گوش کنید)

در این میان لازم میدونم از سرکار خانم فاطمه زندی بابت معانی قدردانی کنم، و نهایتاً بابت صراحتِ لهجه عذرتقصیر.🙏🙏

درپناه حق باشید.

یا علی مدد...

دکتر آیدین خرسندفر در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۱۹ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۱:

بر روی پراشک زن، میندیش

 

چون بود درست پیشیارت

 

(حلیمی، نسخة مجلس: برگ 44؛ همان، نسخة ملی: ص 113)

 

نسخة مجلس (برگ 44)

 

نسخة ملی (ص 113)

 

 این بیت در نسخة ملی و مجلس از لغت حلیمی به استشهاد واژة «پیشیار» به نام «لبیبی» آمده است. در نسخة مجلس، این بیت با اختلاف «پیشیار است» به‌جای «پیشیارت» ضبط شده است. همچنین در منابع لغت دیگر از‌جمله در لغت فرس اسدی به تصحیح اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل پیشیار) (با اختلاف «پزشک زن» به‌جای «پر اشک زن» و «چون هست» به‌جای «چون بود»)، فرهنگ وفایی (وفایی، 1374: ذیل پیشیار) (همانند ضبط اقبال)، فرهنگ قواس (با اختلاف «پزشک زین» به‌جای «پر اشک زن» و «چون هست») (نقل از حاشیة فرهنگ وفایی، همان)؛ مجمع ‌الفرس سروری (سروری کاشانی، 1338: ذیل پیشیار) (با اختلاف «بزشگ»)؛ عجایب اللغة (ادیبی، نسخه خطی کتابخانه مجلس: 41) (با اختلاف «تو روی به خوشی نه و میندیش»)، به نام «لبیبی» ضبط شده است. محمود مدبری نیز این بیت را جزو اشعار لبیبی در کتاب شرح احوال و اشعار شاعران بی دیوان آورده است (مدبّری، 1370: 477).

 

البته نفیسی این بیت را تنها با استناد به نسخة لغت فرس مورخ 877، در بخش ابیات پراکندة بازمانده از رودکی به صورت ذیل نقل کرده است:

 

بر روی پزشک زن، میندیش

چون بود درست بیسیارت

 

                           (نفیسی، 1382:

549) 

 

در دیوان رودکی به تصحیح کریمیان سردشتی واژة «بیسیار» به صورت «پیسیار» ضبط شده است (رودکی، 1388: 198).

 

 سایر مصحِّحان ازجمله شعار (همان، 1378: 70)، دانش‌پژوه (همان، 1374: 66) و امامی (همان، 1387: 70)، بیت نامبرده را همانند نفیسی، جزو اشعار رودکی آورده‌اند.

 

 نسخة نامبرده از لغت فرس اسدی، رونوشتی از نسخة اصلی مورخ 877 به قلم خود نفیسی است. این نسخه در تصحیح اقبال (از کتاب لغت فرس) استفاده شده است؛ حال آنکه در این تصحیح از وجود لغت و این بیت به نام رودکی در نسخة نامبرده یادی نشده است. مرحوم اقبال در حاشیه آورده‌ است که لغت «پیشیار» تنها در نسخة مرقوم به 721 و نسخة نخجوانی بوده است و شاهد بیت را نیز که تنها در نسخة نخجوانی (نسخه خطی لغت فرس نخجوانی: ص 44) بوده به نام «لبیبی» نقل کرده است (رک: اسدی طوسی، 1319: 128).

 

با‌توجه‌به منابع ذکر‌شده و استناد مشکوک نفیسی، انتساب بیت به لبیبی امکان‌پذیرتر است تا به رودکی.

 

همچنین ضبط «پر اشک» به‌جای «پزشک» در این فرهنگ ضبطی منحصر‌به‌فرد به شمار می‌رود و تاکنون در منابع دیگر پیشینه نداشته است.

۱
۶۵۹
۶۶۰
۶۶۱
۶۶۲
۶۶۳
۵۴۰۷