گنجور

حاشیه‌ها

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۱۵ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۱ - رجوع به تتمه حکایت زلیخا و حضرت یوسف:

1- شکل کنونی مصرع دوم بیت چهارم هم از نظر مفهوم مشکل دارد و هم از نظر وزنی لنگ می‌زند.

2- بررسی دقیق نسخه خطی نشان می‌دهد که شکل درست این مصرع چنین است: «رشک صد گلشن شود امروز دشت»

در واقع اکنون، مشکل وزنی برطرف شده، همخوانی بسیار خوبی با مصرع نخست می‌بینیم و معنی کل بیت نیز روشن است:

«گل (یعنی یوسف) برای گشت و گذار به دشت می‌رود و امروز دشت، رشک صد گلشن را برمی‌انگیزد.»

 

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.

امین مروتی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۶:

شرح غزل شمارهٔ ۲۳۳۶ (یک دسته کلید است)

 

محمدامین مروتی

 

مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)

این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده؟

پیغمبر عشق است ز محراب رسیده

نیم شب تاریک زندگی مولانا را کسی همچون مهتاب روشن کرده و مولانا از او به پیامبر عشق تعبیر می کند که مقتدای اوست و در نتیجه مناجات مولانا به او رسیده است.

 

آورده یکی مشعله آتش زده در خواب

از حضرت شاهنشهِ بی‌خواب رسیده

عاشقان خوب ندارند. چون معشوق آتش در خوابشان زده. معشوقی که خودش هم خواب ندارد.

 

این کیست چنین غلغله در شهر فکنده

بر خرمن درویش، چو سیلاب رسیده

در شهر ما غلغله افکنده و مانند سیل خرمن و موجودی دراویش را با خود برده است. یعنی دراویش، زندگی عادی و مادی شان را فدای او می کنند.

 

این کیست بگویید که در کَون جز او نیست

شاهی به در خانه ی بوّاب  رسیده

او تنها شاهی است که به در خانه نگهبان می آید. یعنی از مقام و موقعیت خود درمی گذرد و درویش نوازی می کند.

 

این کیست چنین خوان کرم باز گشاده

خندان جهت دعوت اصحاب رسیده

خوتن کرمش گسترده و با روی خوش از یاران پذیرایی می کند.

 

جامی است به دستش که سرانجام فقیر است

زان آب عنب، رنگ به عنّاب رسیده

جامی از می معرفت برای فقرا در دست دارد که رنگ و روی فقرا را مثل عناب سرخ می کند.

 

دل‌ها همه لرزان شده جان‌ها همه بی‌صبر

یک شمّه از آن لرزه به سیماب رسیده

عشق لرزشی در جان همه موجودات می اندازد. اگر سیماب لرزش دارد، شمه ای از این لرزش و تاب و تب عشق است.

 

آن نرمی و آن لطف که با بنده کند او

زان نرمی و زان لطف به سنجاب رسیده

شمه ای از نرمش و ملاطفت عشق به سنجاب رسیده و چوست او را لطافت بخشیده است.

 

زان ناله و زان اشک که خشک و تر عشق است

یک نغمه تر نیز به دولاب رسیده

نغمه و آواز چرخ چاه، یکی از نغمه های عشق است که عاشقان را نلان و گریان می کند. سرو صدای دولاب یا چرخ چاه به ناله عاشق و چکه های آبش به گریه او تشبیه شده است.

 

یک دسته کلید است به زیر بغل عشق

از بهر گشاییدن ابواب رسیده

عشق دسته کلیدی در بغل دارد که همه درها را باز می کند.

 

ای مرغ دل ار بال تو بشکست ز صیاد

از دام رهد مرغ، به مضراب رسیده

دل عاشق مانند مرغی است که معشوق آن را شکسته است اما این ضربه نهایتاً مانند مضراب موسیقی، او را خوش می کند و می رهاند.

 

خاموش! ادب نیست مثل‌های مجسم

یا نیست به گوش تو خود آداب رسیده

مولانا در مقطع خود را به سکوت دعوت می کند و می گوید کم مثال بزن و شرح بده. مگر آداب درویشی به گوشت نرسیده است؟

 

14 خرداد 1404

حسین ادهمی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۹ در پاسخ به محمدرضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

دبیر اشتباه کرده. لطفا شما این اشتباه را تکرار نکنید. کمی بیشتر تحقیق بفرمایید 

فرهود در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۵ در پاسخ به سروش دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۸:

منظور مهره‌ی فرزین (وزیر) در شطرنج است که کج نیز می‌رود.

داود شبان در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:

حداقل بیت آخر مخاطبش حضرت حق،هر چند وقتی استاد رضا ساقی می‌فرمایند شاه شجاع پس ایشان درست می‌فرمایند،  از آنجایی که در حاشیه نویسی های گذشتشون ذکر کردن که حضرت حافظ  گاهی درمیان ابیاتی که مخاطبش عشق زمینی است به عشق حقیقی هم اشاراتی دارند یا بین ابیات به صورت غیر مستقیم  خوانندگان را نصیحت هم میکنن،این حرف به ذهنم رسید. 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳:

دو عالم ، همچو نقشِ آسمانه است

بیژن امرایی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۴ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۴:

بادرود دراین مصرع:

که من در عشق و زیدن بجان تو که معذورم

ورزیدن است و (ر) افتاده است که من درعشق ورزیدن بجان تو،که معذورم، بجان تو سوگند است بجان توذقسم من معذورم .

حسن مهربانی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲:

علیٌ مَمسوسٌ فی ذاتِ الله

 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۹ - بیان حدیث الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق:

1-مصرع نخست بیت شماره 25 به شکل زیر درست است:

خود نموده راه خورسندی خویش

2-طبق نسخه خطی، مصرع نخست بیت 26 به شکل زیر درست است. وانگهی شاعر، در مصرع دوم به بستن راه دیگر اشاره می‌کند:

لطف او فرموده راهی بی خطر

3-طبق نسخه خطی، مصرع نخست بیت 39 به شکل زیر درست است؛ البته فهمیدن نظر پیش درآمد پیمودن راه است.

سعی کن تا رایِ او جویی همی

 

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.

سعید سعیدی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

باسلام در این شعر مولانا داره داستان حضرت موسی رو میگه از زبان موسی که از دریا رد شد ود واقع غرق شدن فرعون رو از زبان خودش با شعر میگه ودر آخر هم که میگه کفی افیون منظورش فرعونه که یک بار توبه کرده بوده و این بار عزرائیل اجازه توبه رو بهش نمیده و تا میره دهنش رو باز کنه توبه کنه فرشته از کف دریا که چون از اب خالی بوده و روش کف نشسته بوده در داخل دهنش می ریزه و اجازه توبه رو نمیده ودر بیت آخر هم که دیگه فرعون غرق میشه و اصلا ربطی به حالت عرفانی مولانا نداره بغیر از بیت اول بقیشو دوستانه فرعونه ممنون من در عالم خواب این شعر بهم الهام شد ممنون

 

پالیزبان . در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۸:

بسمه.

کاش میشد فقط یک روز جهان را از دید امثال سنایی دید...

داود شبان در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۵:

واقعا هر کسی میتونه غزلیات حضرت حافظ به میل خویش و فراخور حال خودش شرح کنه ولی استاد رضا یا همان سید علی ساقی یا... که یکی هستن دلنشین ترین شرح ها رو نگاشتن،دست مریزاد،این غزل حتی میشه در زیارت امام رضا هم خوند و معشوق امام رضام دونست.

داود شبان در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۳:

برداشت من از مصرع حافظ که ساز مطرب عشاق ساز کرد اینه که از اشعار ایشان در بزم ها استفاده می‌شده و هنرمندان عصر میخوندنشون تو مجالس.

صادق صادقیان در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۸:

شاعر به زیبایی هرچه تمام تر ،  عناصر اربعه (اتش ، اب ، خاک و باد) را در اماکن اربعه ( مرو ، بلخ ، نیشابور و هرات ) با گلهای اربعه (لاله ، نیلوفر ، گل سرخ و یاسمن) در زمانهای اربعه (پریروز ، دیروز ، امروز و فردا) در  یک رباعی ترکیب نموده و تحولات طبیعی و گردش روزگار را با زبان شعر به تصویر کشیده است. تصویر شکفتن گل لاله مانند اتش در مرو شاید یکبار در زندگی شما تکرار شود .. آن هم پریروز بود و برنخواهد گشت. از لحظه لحظه ی زندگی خود لذت ببرید.

احمد اسدی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:

زانجا که فیضِ جامِ سعادت فروغِ توست
بیرون شدی نُمای ز ظلماتِ حیرتم

 

ترکیبِ "بیرون شد" به معنای "راهِ برون رفت"  و یا "راه خروج" است.

ساختار بیت نیز بسیار شبیه به این بیت حافظ است:

 

زانجا که پرده پوشیِ عفوِ کریمِ توست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار

 

که در این بیت حافظ با اشاره و دستاویز قرار دادن پرده پوشی، عفو و کرامتِ یار از او تقاضایی دارد که چشم پوشی از قلب ( ایهام به سکه تقلبی)  اوست.

لذا در بیت زیر 

 

زانجا که فیضِ جامِ سعادت فروغِ توست
بیرون شدی نُمای ز ظلماتِ حیرتم

 

حافظ با دستاویز قرار دادن و اشاره به فیض جام از ساقی می‌خواهد که راه خروجی از تاریکی حیرت به او بنماید.

جلوه ای از حافظانه بودن بیت در دوگانه های " فروغ و ظلمت " و همچنین "نمایاندن و حیرت" است که در تضاد با یکدیگرند و برآمدنِ فروغ سبب ساز پایان ظلمت است و راه نمایاندن سبب رهایی از حیرت. زیبایی اندیشه حافظ در آن است که فروغ را که نور و سعادت است از فیض جام ساقی طلب می‌کند تا با فروغ جام دفع ظلمات کند.

بهزاد اسکویی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۵۴ در پاسخ به احسانی راد دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:

در خوانش، بعد از فرزندت، یک مکث یک ثانیه ای جای نت خالی را پر می‌کند و وزن درست در می آید. 

برگ بی برگی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۰۷ در پاسخ به نگارین گلشن دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:

درود و سپاس از شما، بدونِ تردید با استمرار هم نشینی با حافظ پاسخِ دیگر سؤالات خود را نیز خواهید گرفت. 

جعفر عسکری در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:

آن بلبلم که عقده‌ی دل دانه‌ی من است

آبی که هست در قفسم، آب آهن است

 

طالع نگر که کِشت امیدم ز آب سوخت

در کشوری که برق، هوادار خرمن است

 

او را ز حال دیده‌ی حیران، چه آگهی

کِی آفتاب را خبر از چشم روزن است؟

 

در گلشن امید نچیدم اگر گلی

از وصل خار، صد گلِ چاکم به دامن است

 

گفتن چه سود، کاتش شوقت به ما چه کرد؟ 

احوال خانه سوخته، بر خلق روشن است

 

در دیده و دلم نبوَد اشک را قرار

طفلی که شوخ‌طبع بوَد، خانه‌دشمن است

 

گر دل مکدّر است، نظر از جهان ببند

در خانه هر غبار که باشد، ز روزن است

 

تا ساختم به نیک و بد خشک‌سال دهر

خاکی که می‌کند به سرم بخت، روغن است

 

هر کس مرا شناخت ز همراهی‌ام رمید

نشناخته است سایه هنوزم، که با من است

 

در چار موسمش نبوَد رنگ و بو کلیم

این عالم فسرده که نزد تو گلشن است

جعفر عسکری در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

صبر را از دهنت حوصله تنگ آمده است

ناله‌ها را ز دلت تیر به سنگ آمده است

 

مژه‌ات آفت جان، طرز نگاهت خون‌ریز

بسته آن غمزه دو شمشیر و به جنگ آمده است

 

بدگمانیّ دلم ز آن صف مژگان داند

گر به اسلام شکستی ز فرنگ آمده است

 

دامن ار دامن صحراست، در او کِی گنجد؟

در سر کوی تو پایی که به سنگ آمده است

 

نیست چون جامه‌ی ارباب جنون، چاک، بَراز

تنم از پیرهن پوست به تنگ آمده است

 

چه قمار است که در کوی بتان می‌بازند؟

هر که باز آمده، درباخته‌رنگ آمده است

 

عیب آن زلف، رسایی است، که در دامن تو

هر که دستی زده، آن طرّه به چنگ آمده است

 

ارّه تا نخل تمنّای مرا قطع کند

همه تن پا شده وز پشت نهنگ آمده است

 

درِ دل بر رخ هر کس نگشائیم کلیم

ای بسا عکس که بر آینه زنگ آمده است

مهرناز در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۷ - باز گشتن اسکندر از جنگ زنگ با فیروزی:

چرا گفته شده فیروزی و نه پیروزی؟

۱
۶۳
۶۴
۶۵
۶۶
۶۷
۵۵۰۴