گنجور

حاشیه‌ها

جعفر عسکری در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

صبر را از دهنت حوصله تنگ آمده است

ناله‌ها را ز دلت تیر به سنگ آمده است

 

مژه‌ات آفت جان، طرز نگاهت خون‌ریز

بسته آن غمزه دو شمشیر و به جنگ آمده است

 

بدگمانیّ دلم ز آن صف مژگان داند

گر به اسلام شکستی ز فرنگ آمده است

 

دامن ار دامن صحراست، در او کِی گنجد؟

در سر کوی تو پایی که به سنگ آمده است

 

نیست چون جامه‌ی ارباب جنون، چاک، بَراز

تنم از پیرهن پوست به تنگ آمده است

 

چه قمار است که در کوی بتان می‌بازند؟

هر که باز آمده، درباخته‌رنگ آمده است

 

عیب آن زلف، رسایی است، که در دامن تو

هر که دستی زده، آن طرّه به چنگ آمده است

 

ارّه تا نخل تمنّای مرا قطع کند

همه تن پا شده وز پشت نهنگ آمده است

 

درِ دل بر رخ هر کس نگشائیم کلیم

ای بسا عکس که بر آینه زنگ آمده است

مهرناز در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۷ - باز گشتن اسکندر از جنگ زنگ با فیروزی:

چرا گفته شده فیروزی و نه پیروزی؟

فاطمه زندی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۲۵ - حکایت آن گاو کی تنها در جزیره‌ای‌ست بزرگ، حق تعالی آن جزیرهٔ بزرگ را پر کند از نبات و ریاحین کی علفِ گاو باشد. تا به شب آن گاو همه را بخورَد و فربه شود چون کوه پاره‌ای. چون شب شود خوابش نبرَد از غصه و خوف کی همه صحرا را چریدم فردا چه خورم تا ازین غصه لاغر شود. هم‌چون خلال روز برخیزد همه صحرا را سبزتر و انبوه‌تر بیند از دی؛ باز بخورَد و فربه شود باز شبش همان غم بگیرد سالهاست کی او هم‌چنین می‌بیند و اعتماد نمی‌کند:

نفس آن گاوست و آن دشت این جهان

کاو همی لاغر شود از خوف نان..

نفس اماره ،همان گاو ست 

و صحرانیز دنیاست ..انسانی که اسیر هوای نفس هست،حریص است .و دائم در فکر آینده هست و از حال غافل می شود ..

مثنوی معنوی و غزلیات مولانای جان روح تشنه ما را سیراب می سازد .

حکیم عطار نیشابوری هم چنین حکایتی در الهی نامه دارند.

پس کوهی که آنرا قاف نام است 

مگر آن جایگه او را مُقام است

بر او هفت صحرا پر گیاه است

پس او هفت دریا  پیش راهست 

در آنجا هست حیوانی قوی تن 

که او را نیست کاری جز که خوردن ...

چوفارغ گردد از خوردن به یکبار 

نخفتد شب دَمی از رنج و تیمار 

که فردا من چه خواهم خورد اینجا 

همه خوردم چه خواهم کرد اینجا ...

انسانی که اسیر هوای،نفس نیست ، توکلش به ذات حضرت حق معطوف ست و خیالش راحت هست .چون خداوند را رزّاق می داند .

والله یرزق ما یشا بغیر حساب ...

چو فردا شود فکر فردا کنیم .

هادی حسینی در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۳:

با سلام و سپاس فراوان 

در بیت پنجم، مصرع نخست به افتاده است. بر اساس دیوان صغیر اصفهانی تصحیح بفرمایید.

شیخ را پای به پیمان زده‌ام ساقی کو؟

امیر فراز در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵ - چه میکشم:

گر زیر پیرهن شده، پنهان کنم تو را

سحر بری دمیده به پیراهن کشم

مصرع دوم این بیت نادرست است و وزن آن ناساز است.

با ارج

امیر فراز

باقر علیزاده در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

سلام  بر عزیزان فرهیخته

به نظر حقیر در مصرع دوم بیت " مرا به عشق تو اندیشه ملامت نیست / اگر کنند ملامت نه بر من تنهاست" 

منظور این است که این ملامت فقط شامل من نخواهد بود بلکه شامل توی معشوق هم خواهد بود که چرا اینقدر زیبا جلوه کرده ای که دل مرا برده ای به عبارت دیگر ملامت بر عاشق نیست بلکه بر معشوق است .

همچنین مصرع جمال در نظر و شوق همچنان باقی ، مرا به یاد این بیت شهریار می اندازد که "در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم / عاشق نمی شوی که بدانی چه می کشم

 

امیر عطا در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

جماعتی که نظر را حرام می‌گویند

نظر حرام بکردند و خون خلق حلال

به نظر اساتید واژه"نظر"همان نظر‌بازی نیست؟

و بگفته‌ای شاهد‌بازی؟

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۴ - اشاره به قول شاه اولیا در دعای کمیل:فهبنی یا الهی و سیدی و مولای صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک:

مصرع دوم بیت شماره 27، بنا به سند اصلی، به شکل زیر درست است:

«پس به پتکش ساخت اجزا خُرد و مُرد»

در اینجا، مجموعۀ «خُرد و مُرد» مفهومی گسترده‌تر از «خُرد» دارد، درست مانند مجموعۀ «پوشاک موشاک» یا «دزد و مُزد». متاسفانه برخی به دلیل کم‌آشنایی با متون ثبت شده و نیز گویش‌ها و زبان‌های ایرانی ....

از دستکاری نوشته بزرگان (یعنی سند هویت ملی)، به بهانه ویرایش و تصحیح، پرهیز کنیم.

 

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.

اسدالله فکری در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

با سلام و درود! 

بنده در ایام جوانی با این ترکیب بند خاطرات زیادی دارم. حالا تقریبا بعد چهل سال دیدم ـ به کسی که این ترکیب را فرستاده بودم، هم از ان خاطرات یادی کرد و به عشقی که به او داشتم، پی برده. باوجود انکه عمری از ان زمان میگذرد، خوشحالم که عشق من هم در سینه او انعکاسی داشته. من به ان ۵۵۳ روز که طی ان زمان گرفتار او شدم و با جبر زمان بعد ازمدت یاد شده، پایم را تا سالها نتوانستم از درگاهش بکشم. در واقع شکستم که اثار ان در چهره ام نمایان است. باوجود ان بادیدن حاشیه گذاری او خاطراتم یکی یکی زنده شد اما خوشحالم که من مقصر نبودم و میتوانم بگویم که او نیز مقصر نه بود! 

سروش در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۸:

اساتید منظور از فرزین چیه یا کیه

داود شبان در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

ساقی کجاست ؟گو سبب انتظار چیست؟خمار شرحیات دل انگیزتیم ای نازنیین پسر.کرمی کن لطفا.

حمید استکی در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۷ - جواب اشکال:

دربیت دوازدهم مصراع دوم :

"ننگردپیمانه راگرگشت نقل" من اینگونه شنیده ام :

"ننگردپیمانه را چون گشت نقل" باتوجه به معنای "چون" که دراینجا معنیِ چگونه می دهددرکل معنای این بیت به نظربنده زیبا ترومناسبتربه نظرمی رسد. 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۵ - گفتن شعیب که گریه‌ام از شوق جنت و ترس جهنم نیست:

1-مصرع نخست بیت شماره 7 به شکل زیر درست است:

می‌خورد دهقان چنان شیرین گزر

«گزر» همان «زردک = هویج زرد» می‌باشد که بسیار شیرین است.

2-بیت شماره 36، «طرقوا» (به معنی «کنار بروید، راه بدهید») درست است.

3-مصرع نخست بیت 59 به شکل زیر درست است:

پس بگیرد دست او را با نیاز

4-مصرع نخست بیت شماره 60، به شکل کنونی، یعنی «نعمت جاوید بی رنج و رخام» درست نیست. چون «رخام» به معنی «مرمر» است.

5-در مصرع نخست بیت شماره 62، «عُمر» (به جای «مُلک») درست است.

 

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۶ - سؤال شخصی از امام صادق ع شرح بهشت را و جواب آن حضرت:

بیت شماره 19 به شکل زیر درست است:

سنبل و نسرین دهد گلشن به باد/گاوعنبر را رود عنبر ز یاد

بهاین ترتیب، مصرع دوم مفهوم روشنی دارد و با مصرع نخست سازگار می‌باشد.

«گاوعنبر» اسم ترکیبی به معنی «ماهیِ عنبر» است.

 

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.

مظاهر در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸:

در صومعه نگنجد، رند شرابخانه
عنقا چگونه گنجد در کنج آشیانه

ساقی، به یک کرشمه بشکن هزار توبه
بستان مرا ز من باز زان چشم جاودانه

تا وارهم ز هستی وز ننگ خودپرستی
بر هم زنم ز مستی نیک و بد زمانه

زین زهد و پارسایی، چون نیست جز ریایی
ما و شراب و شاهد، کنج شرابخانه

خوش باشد آن خرابی کافتاده در خرابات
چون چشم یار مخمور از مستی شبانه

آیا بود که بختم بیند به خواب مستی
او در کنار و آنگه من رفته از میانه

بیرون شود چو عنقا از خانه سوی صحرا
پرواز گیرد از خود، بگذارد آشیانه

فارغ شود زهستی و زخویشتن پرستی
برهم زند ز مستی نیک و بد زمانه

 

امیررضا فراهانی در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۰۹ در پاسخ به محمد باغبان ثانی دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷:

التماس میکنم به دوستان که قبل از نسبت دادن دیدگاه های عارفانه به اشعار خیام، یه مطالعه درباره شخصیت و منش و دیدگاه خیام به جهان بکنید، خیام دید فلسفی داشته که دقیقا مقابل عرفان و الهیات قرار میگیره، علنا بارها خیام خدا و باورهای خدا گونه و انرژی های ماورایی رو به سخره و چالش کشیده. شاید اگر این رباعی از بوسعید و عطار و مولانا بود حرف شما درست بود و دقیقا برداشت شما هم به درخور این رباعی هست اما با تفکر و شخصیت خیام هیچ همخونی نداره برداشت شما.

دکتر حافظ رهنورد در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸:

توجه داشته باشید که این غزل به دو قسمت تقسیم شده‌. در چهار بیت نخست، خواجه از برتری‌ها و خوبی‌های نوشیدن می می‌سراید و در چهار بیت دوم ساقی را مدح می‌گوید و او را بلندمرتبه‌ای دارای کمالات می‌داند که مخموران و مستان عشاق وی‌اند که خواجه نیز یکی از آن‌هاست.

 

واژگانی که در این غزل دو پهلو هستند، عبارتند از:

 

مدام که به‌معنای دائما هست و نام نوعی شراب

 

دور که هم معنای زمانه و دوران می‌دهد و هم به گردش پیاله در حلقه‌ی مستان اشاره دارد.

دکتر حافظ رهنورد در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸:

خواجه فرمود: 

عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف

چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود

این از خواص هنر خواجه حافظ و توانایی فن شعر اوست که غزل‌هایش چندپهلو بودن را تداعی می‌کند.

در همین چند حواشی که ثبت شده، هر کس از ظن خود یار این غزل شده. یکی شراب تلخ را مبنا می‌داند. یکی از شراب روحانی حرف می‌زند. یکی جای کلمات چیز دیگری می‌گذارد و الخ

حال اینکه چه کس درست می‌گوید، بماند

همین که غزل خواجه طیف گسترده‌ای با گرایش‌های متفاوت ایدئولوژیک را جذب می‌کند نشان از کلک خیال انگیز وی است.

روانش مینوی

فجر زنده بودی در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴:

چشمِ من در رهِ این قافلهٔ راه ...

آواز دُرا درسته نه دَرا

مهدی مرعشی در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۵ در پاسخ به Mj555 Jah دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷ - در وصف صبوحی:

سلام،

دوست عزیز، نظر من و شما در برابر نظر شاعری که هزار سال پیش این شعر رو به این زیبایی ساخته و پرداخته ارزشی نداره. توی تسخه‌ها پر و بال آمده، و ما چه خوشمون بیاد و چه نیاد، باید امانت رو رعایت کنیم و شعر رو اونجوری که شاعر سروده نقل کنیم و بخونیم. در ضمن، اینجا هم پرّ رو باید با تشدید بخونیم تا وزنش خراب نشه.

۱
۶۴
۶۵
۶۶
۶۷
۶۸
۵۵۰۵