گنجور

حاشیه‌ها

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

با درود و آفرین فراوان

از نگاهِ حافظ دو کَس شایسته ستایش و تقدیر هستند, رند و درویش.

رند کسی است که دارای درونی پاک و بی آلایش ولی ظاهرا بدنام در جامعه مخصوصا جوامع سنتی و دینی, که با مرور زمان و تغییر شرایط اجتماعی ارزش آنها پدیدار می شود. رند تمامِ تلاش خود را می کند تا از تمامی لذائذ و خو شیهای دنیا بهره کافی ببرد البته بدون آزردن و جور و ستم به دیگران! نمونه های برجسته و بارز آن خود حافظ و ... 

درویش با همان صفایِ درونیِ رند است ولی گمنام! دردسرها و درگیری های رند را ندارد. درویش از عیش ناچیز دنیا صرف نظر کرده و وقت و انرژی خود را صرف خدمت به دیگران از آدمیزاد گرفته تا حیوانات و طبیعت و.... می کند. ظاهرا عیش و لذت آنها در کمک به دیگران خلاصه می شود و بس!

به قول سعدی: درویش باش و ندیمِ سلطان!

شاید برجسته ترین نمونه اساطیری درویشان, گرمایل و ارمایل بودند که خود را آشپز کاخ ضحاک کردند تا بتوانند روزی یکنفر را نجات دهند.

خورش خانه یِ  پادشاهِ  جهان

گرفت آن دو بیداردل  در نهان

 

در پایان, می توان این گونه نتیجه گرفت که تمامی صاحبان مشاغل و شرکت ها که با وجود زیان ده بودن, تنها بخاطر کارگران خود و خانواده های ایشان, فعالیت اقتصادی خود را ادامه می دهند, همگی درویش هستند!

در این بازار اگر سودی است با درویشِ خرسند است

  خدایا  منعمم  گردان  به  درویشی  و  خرسندی

 

ابوغرب> میسان> عراق {۱۶ ژانویه ۲۰۲۴}

بهرام مهتدی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۲۴ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):

  سلام به همه دوستان و تشکر از مدیر سایت که این گفتگو را باز نگه داشتند .

کلام اول  با عزیزانی که تمسخر فرموده و هجو سرایی نموده اند . خود نیک میدانند که تمسخر  شیوه جاهلان است. و هیچکس به دلیل مسخره شدن ؛ باور ذهنی خود را کنار نمی‌نهد و حداکثر آن را پنهان میدارد. اگر چه جهان همواره پر از خرافه بوده و خواهد بود ، لکن ممکن است مطلبی که برای شما تازه و عجیب است ، خرافه نباشد .و این قصیده از آن جمله است.چرا؟ 

در گذشته، تا بوده همه جا پادشاهان حاکم بوده اند .مگر شاه نعمت الله ولی ، دولتی دموکراتیک و غیر پادشاهی سراغ داشته  که وعده داده باشد  ، پادشاهی کلا برچیده خواهد شد ؟

بله ، این خرافه (به زعم شما )  بخشی از یک پیشگویی درست  بود که سال ۵۷ محقق شد .آن زمان ۱۷ سال داشتم .

در آن بهبوهه که تبادل اطلاعات با اعلامیه ها انجام می‌شد،  در بین انبوه برگه های چسبانده در خیابانهای پر رفت و آمد.، این ابیات هم مکرر دیده میشد . و خواندن آن   به ما امید میداد و آنرا پیشگویی درست قبول داشتیم .و محقق شد ‌.

تطابق این قصیده با تاریخ معاصر ،  در بین پدران ما بسیار محکم بوده است . در دهه ۳۰ شمسی پدر بزرگ من به مادرم که هنوز نوجوان بود  میگفت این محمد رضا،آخرین شاه خواهد بود .

پس از تولد رضا پهلوی، باز هم میگفت این پسر ، شاه نخواهد شد .آن روزگار نفوذ رادیو تلویزیون اندک بود .مردم بسیار از  شب ها دور هم بودند . از جمله سرگرمی شان خواندن شاهنامه ، سعدی ، حافظ و...بود .و این قصیده بسیار شناخته شده تر از امروز بود.

ای عزیز ،تاریخ ثبت شده که دیگر خرافه نیست .وقایع  بزرگ  مانند ظهور پیامبران موسی (ع) عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) ، قبل از وقوع با نشانه های واضح خبر داده شده بود .خبر داده شده بود که از ناامیدی مردم کاسته شود .

مگر ظهور حضرت مهدی(عج) ، از همین نوع وقایع نیست؟

کلام دوم با همفکران خود که قصیده شاه نعمت الله را تحریف شده یا نشده ، پیشگویی میدانند ودر این روزگار پر درد و رنج منتظر گشایش الهی هستند .

این قصیده ، قرآن کریم یا روایت نیست که اظهار نظر در موردش موانعی داشته باشد .سخنی است الهام شده به شاعر و برآمده از دل او که بر دل ما می‌نشیند .و البته با رخدادهای  زمانه محک زده می‌شود. هر کس آزاد است برداشت خود را از آن بیان کند .

در بالا جناب " علی محمدی" شعر را مفصل وبا شرح مکفی آورده اند .لکن در مورد دجال می‌توان اینگونه نیز  نگاه کرد.

می‌دانیم که دجال قبل از ظهور حضرت رخ می نماید .و اینکه او احتمالا باید انسانی مهم و تاثیر گذار در جهان باشد .و گر نه یک مرد تک چشم ناقص الخلقه که سوار بر الاغی عجیب در کوچه پس کوچه ها پرسه می‌زند، در صحنه جهانی  از چه اهمیتی  می تواند برخوردار باشد . به همین سبب هم تفسیر دجال به سمت اینکه او انسان نیست و مثلا گوشی همراه ، ماهواره و غول رسانه و صفحه تلویزیون ...گرایش یافته .

اما اگر نشانه های دجال را استعاری و تمثیلی بگیریم ، می‌توانیم  مصادیق اورا در بین افراد شاخص بین المللی جستجو کنیم . اگر زمانه فعلی را بسیار نزدیک به ظهور بدانیم، می‌توانیم حدس بزنیم  و دجال را پیدا کنیم .

۱- گفته اند دجال شخصیتی جنجال برانگیز است . شاید شبیه ترامپ

۲-گفته اند در زمان وی ، قحطی است و او برای مردم کوه نان و نهر آب مجسم می‌کند و بسیاری به او می گروند .   ترامپ هم با وعده های اقتصادی ، رای مردم را بدست آورد.  حتی قبلا هم در مورد راه  روش ثروتمند شدن کتاب نوشته است .

۳-دجال صاحب خری است که با آن مسافت های دور ودرازی را می پیماید. خوب ترامپ هم یک هواپیمای شخصی دارد ،و خیلی ها نداشته اند .

۴- فاصله گوش های  خر دجال چند ذرع است . خوب ، نوک به نوک بالهای هواپیمای ترامپ هم همین جور است 

۵- از موهای بدن خر دجال ، صدا در می آید  (بر خلاف خر که حنجره دارد). خوب ، روی بدنه هواپیمای ترامپ موتور جت نصب است و از چرخش پره پره های موتور صدا تولید می‌شود. 

۶-در مورد خر دجال حواشی جنسی غیر اخلاقی ذکر شده . البته درون هواپیمای ترامپ ، با آن سوابق ایشان ، این موضوعات هم محتمل است .

۷- گفته اند :دجال یک چشم وسط پیشانی دارد .ترامپ هم مشکل بینایی دارد.  همه رنگ ها را سبز می‌بیند . کور رنگ و تک رنگ است .رنگ سبز  هم درست  وسط طیف است.

۸-در یک بیت  قصیده آمده:  کور دجال زار میبینم خری بر خر سوار میبینم .  امروز حال ترامپ هم زار شده .رای هایش را دزدیده اند و دادگاهی اش کرده اند .

 چندی پیش در مورد این‌مصراع " خری بر خر سوار میبینم " تعبیر جالبی را از دوستان خواندم . احتمالا منظور شاعر دجال و خرش نبوده است .بلکه " بر خر سوار بودن"  کنایه از بر خر مراد سوار بودن ، یعنی توفیق یافتن می‌تواند باشد . اما خر اول مصراع ،اشاره به رقیبان دجال است که حال وی را زار کرده اند .می‌دانیم که نماد حزب دمکرات در آمریکا "خر" است (به نشانه قدرت و خدمت رسانی این حیوان و نماد جمهوری خواهان هم عقاب است).یعنی رقیبان دجال وی را تضعیف کرده و بر خر مراد سوارند .همین وضعیت امروز در آمریکا جاری است .

سفید در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:

 

در عالم وصفش به جهانی برسیدم

کاندر نظرم هر دو جهان مختصری بود...

 

 

سیاوش عیوض‌پور در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۵۵ در پاسخ به جهن یزداد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲ - بند کردن فریدون، ضحاک را:

شما چرا پذیرش این که فردوسی در اشعارش واژه عربی به کار برده باشه رو ندارید؟ جان دل گناه که نمیشه, آسمون که به زمین نمیاد, زبان آدمیزاد زبان فهم و درکه این صداهای ظاهری لهجه های ماست. مهم اینه که معنای سخن چیست.

سیاوش عیوض‌پور در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۵ در پاسخ به گمنام دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۵ - کشته شدن گاو برمایه:

البته گشتن به دنبال کشتی نوح بیهوده نیست که روایت سیل و طوفان در بسیاری فرهنگ های انسانی در جای جای این کره خاکی وجود دارد, کسی به دنبال حقیقت است خودش رو محدود به مرز خاصی نمیکنه که خود بینی و خود ستایی صفت اهریمنان است

سیاوش عیوض‌پور در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۹ در پاسخ به پارسا نوری دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴:

اگر من هم مثل شما میتونستم ساده فکر کنم شاید به همین راحتی مهم ترین مسئله در راه شناختن خود بعنوان انسان رو نادیده میگرفتم. اما حضرت عقل میگه کسی که این جملات رو مینویسه میلیاردها سلول ناخودآگاه که تصادفا با هم هماهنگ شدن نیست. بلکه شخصیت واحد و نظم یافته ایه که خودش رو میشناسه. و طبعا از این بدن مستقله.

سیاوش عیوض‌پور در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۲ در پاسخ به محمدجواد بوالحسنی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴ - سقوط جمشید:

البته این همانی دارد با جمشید که سر از فرمان یزدان بتافت و خود را اعلی حضرت خواند، و مثل فرعون فریاد انا ربکم الاعلی سر داد، که لاجرم سرنوشت چنین طواغیتی جای جز قعر دوزخ نیست، اما از لطف یزدان این بار ضحاک و پادشاه خودکامه دیگری که بندگی بت نفس و اهریمن میکند بر ما سلطه نیافت, و نور رحمت ایزدی پیری از تبار مردان خدایی و پاک سرشت را بر ایران گماشت. الحمد لله

محمدجواد بوالحسنی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۹:

درود

این چند بیت درس بزرگی دارد در باب مسئله امروز جامعه ما..

کجا آن سر و تاج شاهنشهان

کجا آن بزرگان و فرخ مهان

کجا آن سواران گردنکشان

کزیشان نبینم به گیتی نشان

کجا ان پری چهرگان جهان

کزیشان بدی شاد جان مهان

هرانکس که رخ زیر چادر نهفت

چنان دان که گشتست با خاک جفت

حمید رضا آزاد در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۰:

همانگونه که از شاعر و عارف جلیل القدر، ابو سعید ابوالخیر انتظار مصراع نامناسب و نامربوط نمی توان داشت، از این دو بیتی بی نظیر نیز به راحتی عبور نکردم تا به عمق معنی آن غور نکردم. متاسفانه در تمام کتب و دیوان های مربوط به اشعار این بزرگوار، این مصرع یعنی مصرع دوم به اشتباه نوشته شده است. و صحیح اینگونه است. در وی رخ شاهدان خود بین عجب است. یعنی از عجایب آیینه دل این است. که در مصراع چهارم باز تاکید موکد کرده. امیدوارم روح آن بزرگوار از این حقیر رضا گردد.

 

رسا در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۰ در پاسخ به امید رضایی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰:

احسنت

 

رضا محمدیان فرد در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند

جُرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد

 

حال دلم خوب

علیرضا بدیع در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۷ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:

مصراع دوم را اصلاح فرمایید.

عارف در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ خیام » نوروزنامه » بخش ۲ - آغاز کتاب نوروز نامه:

سلام.

متوجه یک‌ غلط نگارشی شدم.نوشته آید:

... نوریست از نورها ایزد تعای ..‌.

که به نظر می رسد می خواسته اید اینگونه بنویسید:

... نوریست از نورهای ایزد تعالی ...

ع.ر.گوهر در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء:

بسیار عالی

Mohammad در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۹ - مادر می:

وجود شاهنامه های پیش از فردوسی و نیز بررسی اشـعار باقیمانـده از شـعرای آن روزگار، و روایتهای کتبی و یا شفاهی که در میان مردم رواج داشته و اشاراتی کـه در برخی از منابع تاریخی آن دوره دیده میشود و نیز تلمیحاتی که منبع آنها شاهنامه فردوسی نیست و یا بـا آن اخـتلاف دارد، حکایـت از رواج و انتـشار داسـتانهای باستانی و روایات ملی و اساطیری در آن دوره دارد و از میان رفـتن دیـوان اشـعار شاعران این دوره اگرچه شواهد موجود در اشعار شاعران این دوره را کمرنگ کرده و به حداقل رسانیده است اما همین شـواهد انـدک از حیـث نـشان دادن بازتـاب اینگونه روایات و اشارات در اشعار شاعران پیش از فردوسـی از اهمیـت بـسیاری برخوردار است در اشعار باقیمانده از رودکی گاهی به قهرمانان ملی و شخـصیتهای اسطوره ای برمیخوریم از قبیل رستم دستان و اسفندیار روئین تن و ... گاهی نیز ردپای برخی از باورها از قبیل باورهای نجومی که شالودة اساطیری دارند و یا افـسانه«گاو و ماهی» و نیز اسطوره آسمان و زمین دیده میشود.

فصلنامة بهار ادب

سال اول – شمارة دوم – زمستان 87

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

چو خاکستر به اخگر می نهم پیوسته پهلو را

محتسب زاهد در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:

باسلام بر دوستان ادیب و فرهیخته ام

به لحاظ تاریخی آیا این غزل بر غزل شماره۱۸ حضرت حافظ، تقدم زمانی دارد یا تاخر؟

در این غزل ، حضرت حافظ تعزیت مرگ دختر رز را اعلان میکند ودر غزل ۱۸، خدای را سپاس میگوید که در ایام فرقت دختر رز ، به وی گزندی نرسیده است ، کدام غزل بیانگر عاقبت دختر رز است؟

محتسب زاهد در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

باسلام خدمت دوستان عالم وادیب و فرزانه

آیا این غزل نسبت به غزل ۲۰۲ حضرت حافظ، تقدم تاریخی دارد یا تاخر؟

در این غزل، حضرت حافظ، شکر میکند که فراق، لطمه ای به دختر رز وارد نکرده در حالی که در غزل ۲۰۲ نامه ی تعزیت دختر رز را اعلان میدارد

عاقبت دختر رز کدام است؟ وصال و برون شدن از پرده یا مرگ و سوگواری وی؟

آیا سوگواری حافظ در غزل ۲۰۲، مربوط به همان ایام گم شدن دختر رز که در غزل ۱۵ اشاره میکند است؟ یا بار دیگر این سوگ به واقع رخ میدهد؟

به لحاظ تاریخی چه برداشتی صحیح است

Nadim Najimi در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:

دورد به دوست داران خیام!

منعی این رباعی، انتقاد از خرافات و اعتقادات بی‌پایه و اساس است. خیام در این رباعی، به دو باور رایج در زمان خود اشاره می‌کند:

باور به اینکه زمین بر شاخ گاوی قرار دارد. باور به اینکه جهان در دو طبقه آسمان و زمین تقسیم شده است.

خیام در مصرع اول و دوم، به این دو باور اشاره می‌کند و در مصرع سوم، مخاطب را به تفکر و خردورزی فرا می‌خواند. او می‌گوید که اگر با چشم خرد به جهان بنگری، می‌بینی که این باورها بی‌معنی و پوچ هستند.

در مصرع آخر، خیام می‌گوید که در زیر و بالای این دو گاو، چیزی جز خر وجود ندارد. این اشاره به افرادی است که به این خرافات اعتقاد دارند. خیام معتقد است که این افراد، خرد و عقل خود را از دست داده‌اند و مانند خر، تنها به دنبال پیروی از باورهای دیگران هستند.

در مجموع، این رباعی، بیانگر نگاه انتقادی خیام به خرافات و اعتقادات بی‌پایه و اساس است. خیام معتقد است که انسان باید با خرد و عقل خود، به جهان بنگرد و از پیروی کورکورانه از باورهای دیگران خودداری کند.

در اینجا چند نکته دیگر در مورد منعی این رباعی می‌توان اشاره کرد:

استفاده از واژه «گاو» در این رباعی، نمادین است. گاو، حیوانی است که در فرهنگ ایران، نماد قدرت و استحکام است. خیام با استفاده از این واژه، می‌خواهد نشان دهد که این باورها، چقدر بی‌پایه و اساس هستند. استفاده از واژه «خر» در این رباعی، نیز نمادین است. خر، حیوانی است که در فرهنگ ایران، نماد حماقت و نادانی است. خیام با استفاده از این واژه، می‌خواهد مخاطب را به تفکر و خردورزی فرا بخواند.

این رباعی، یکی از مشهورترین رباعیات خیام است و به خوبی، نگاه انتقادی او به خرافات و اعتقادات بی‌پایه و اساس را نشان می‌دهد.

یگلن در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۹:

بیت پانزده ایرج اشتباه میگوید که کسی از کتاب نمیهراسد، امروز میبینیم که بعضی از حضرات از کتاب وحشت دارند.

۱
۶۲۴
۶۲۵
۶۲۶
۶۲۷
۶۲۸
۵۵۲۲