گنجور

 
حافظ

روضهٔ خُلدِ برین خلوتِ درویشان است

مایهٔ مُحتشمی، خدمتِ درویشان است

گَنج عُزلت که طِلِسماتِ عجایب دارد

فتحِ آن در نظرِ رحمتِ درویشان است

قصرِ فردوس که رضوانش به دَربانی رفت

مَنظَری از چمنِ نُزهَتِ درویشان است

آن چه زر می‌شود از پرتو آن قلبِ سیاه

کیمیاییست که در صحبتِ درویشان است

آن که پیشش بِنَهَد تاجِ تکبر، خورشید

کبریاییست که در حِشمتِ درویشان است

دولتی را که نباشد غم از آسیبِ زَوال

بی‌تَکَلُف بشنو، دولتِ درویشان است

خسروان، قبلهٔ حاجاتِ جهانند ولی

سببش بندگیِ حضرتِ درویشان است

رویِ مقصود که شاهان به دعا می‌طَلبند

مَظهَرَش آینهٔ طَلعَتِ درویشان است

از کران تا به کران، لشکر ظُلم است ولی

از اَزَل تا به اَبَد، فرصتِ درویشان است

ای توانگر مَفُروش این همه نِخوَت که تو را

سر و زر در کَنَفِ همتِ درویشان است

گنجِ قارون که فرو می‌شود از قَهر هنوز

خوانده باشی که هم از غِیرتِ درویشان است

حافظ ار آبِ حیاتِ اَزَلی می‌خواهی

مَنبَعَش خاکِ درِ خلوتِ درویشان است

من غلامِ نظرِ آصِفِ عهدم کو را

صورتِ خواجگی و سیرتِ درویشان است

 
 
 
غزل شمارهٔ ۴۹ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۴۹ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۴۹ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۴۹ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شرح صوتی غزل شمارهٔ ۴۹ به خوانش محمدرضا ضیاء
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش
امیرعلیشیر نوایی

مطلب صبح ازل طلعت درویشان است

مخزن نقد ابد خلعت درویشان است

شمع خورشید که گلزار ازو شد روشن

گلی از بزمگه نزهت درویشان است

جام جمشید کزو کار جهان است عیان

[...]

میرزا حبیب خراسانی

ملک تسلیم و رضا دولت درویشان است

کسوت فقر و فنا خلعت درویشان است

قسمت پادشهان سیم و زر و تاج و کمر

رنج و اندوه و بلا، قسمت درویشان است

نوبت پادشهان دبدبه کوس و دهل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه